Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
thermostat
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
Other Matches
register
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registers
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostat
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
heaters
بخاری دستگاه تولید گرما
heater
بخاری دستگاه تولید گرما
radiation of heat
گرما
heats
گرما
isotherm
خط هم گرما
heat
گرما
cauma
گرما
thermoelectric
گرما برقی
calorification
پیدایش گرما
cold is merely privative
گرما نیست
non conducting
عایق گرما
btu
واحدبریتانیایی گرما
thermosphere
گرما کره
thermosphere
گرما سپهر
heats
گرما حرارت
thermal
مربوط به گرما
heat exchange
تبادل گرما
heat
گرما حرارت
heat flux
شار گرما
thermal flux
شار گرما
heat loss
تلف گرما
heat radiation
تابش گرما
heat transfer
انتقال گرما
heat transmission
انتقال گرما
hot cabinet
قفسه گرما
incalescence
گرما جویی
heat flow
جریان گرما
intensity of heat
شدت گرما
heat absorbing
جذب گرما
thermomagnetic
گرما مغناطیس
thermal unit
واحدسنجش گرما
thermal reservoir
منبع گرما
thermal effect
اثر گرما
thermal agitation voltage
اثر گرما
thermoelasticity
گرما کشسانی
thermochemistry
گرما شیمی
incalescent
گرما گرای
adiabatic
عایق گرما
thermo electricity
گرما برق
pyromagnetic
گرما- مغناطیس
radiator
گرما تاب
thermometers
گرما سنج
temperatures
درجه گرما
radiator
گرما افکن
radiators
گرما تاب
temperature
درجه گرما
radiators
گرما افکن
convection
انتقال گرما
pyro electricity
گرما برق
I am absolutely baked.
از گرما پختم
thermometer
گرما سنج
melted
از گرما سوختن
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
calories
واحد سنجس گرما
therm
حمام عمومی گرما
therm
واحد گرما حمام
thermoforming
شکل دادن با گرما
thermolytic
وابسته به تحلیل گرما
heat-stroke
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
therms
حمام عمومی گرما
thermonuclear reaction
واکنش گرما- هستهای
therms
واحد گرما حمام
calorie
واحد سنجس گرما
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
heat flux density
چگالی شار گرما
warmth
تعادل گرما ملایمت
heat fast paint
رنگ مقاوم گرما
thermoelectric effect
اثر گرما- برق
she cannot bear heat
طاقت گرما را ندارد
she cannot bear heat
تاب گرما رانمیاورد
radiator
بیرون دهنده گرما
fehrenheit thermometer
گرما سنج فارنهایت
temperature independent paranagnetism
پارامغناطیس گرما مستقل
radiators
بیرون دهنده گرما
hot shorteness
شکنندگی حاصل از گرما
thermotropic
علاقمند به گرما دماگرای
thermotaxis
تحرک در اثر گرما
calory
واحد سنجس گرما
heat stroke
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
chinical t.
گرما سنج طبی
thermotropism
حساسیت نسبت به گرما
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
to evolve heat
گرما بیرون دادن
to resist heat
تاب گرما اوردن
cooling water thermometer
گرما سنج اب سرد
sweltered
از گرما بیحال شدن
b.t.u.
واحد بریتانیایی گرما
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
baking enamel
لعاب دادن با گرما
swelter
از گرما بیحال شدن
british thermal unit
واحد بریتانیایی گرما
swelters
از گرما بیحال شدن
conductibility of heat
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
stew
خیس عرق شدن
[در گرما]
heat radiates from the stove
گرما ازبخاری متشعشع میشود
convectors
جسم انتقال دهنده گرما
warm spot
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
electricity
مین نور یا گرما یا نیرو
thermolytic
وابسته به تجزیه در اثر گرما
convector
جسم انتقال دهنده گرما
thermographic
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
calorie
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calories
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
variations of temperature
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
In the heat of the moment
<idiom>
[در گرما گرم کار]
[بحث ومجادله لفظی]
chromometer
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
epicritic
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
thermal
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
adjustments
الت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment
آلت تعدیل اسباب تنظیم
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
electrosensitive
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
conductance
رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
zero
تنظیم دقیق دستگاه
altitude fine adjustment
دستگاه تنظیم دقیق
thermoregulator
دستگاه تنظیم حرارت
zeros
تنظیم دقیق دستگاه
damping
تنظیم کار دستگاه
automation
دستگاه تنظیم خودکار
zeroes
تنظیم دقیق دستگاه
power pack
دستگاه تنظیم برق
preselection
تنظیم از قبل
[دستگاه سازی]
pantograph
دستگاه رسام قابل تنظیم
pacemakers
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemaker
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
adjusting
تعدیل کردن تنظیم کردن
adjusts
تعدیل کردن تنظیم کردن
zero beat
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mach trim compensator
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
adjusts
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
editing
تعدیل
modification
تعدیل
damping
تعدیل
adjustments
تعدیل
adjustment
تعدیل
equation of payments
تعدیل
equalize
تعدیل
qualification
تعدیل
regulation
تعدیل
equalizes
تعدیل
levelling
تعدیل
modulation
تعدیل
equalized
تعدیل
equalised
تعدیل
equalises
تعدیل
equalizing
تعدیل
equalising
تعدیل
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
realigning
تعدیل کردن
regulating
تعدیل کردن
modulating
تعدیل کردن
realign
تعدیل کردن
adjusting
تعدیل کردن
realigned
تعدیل کردن
method of adjustment
روش تعدیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com