English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
slew : مقدار زیاد گروه
Other Matches
an abundance of مقدار زیاد
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
tremendous مقدار زیاد
jillion مقدار زیاد
slather مقدار زیاد
mort مقدار زیاد
so much <idiom> مقدار زیاد
vast مقدار زیاد
eyeful مقدار زیاد
piled مقدار زیاد کرک
to increase [to, by] زیاد شدن [به مقدار]
barrelful مقدار خیلی زیاد
pile مقدار زیاد کرک
activating effect of functional group گروه زیاد کننده فعالیت
give or take <idiom> از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
jorum محتویات قدح مقدار زیاد
gob کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
gobs کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
relative humidity رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
covey گروه
thronged گروه
swarmed گروه
flocking گروه
thronging گروه
throng گروه
bevy گروه
cohort گروه
flocks گروه
cohorts گروه
swarm گروه
bunch گروه
throngs گروه
lot گروه
g , series گروه ژ
fries گروه
fry گروه
special interest group گروه
frying گروه
ring گروه
flocked گروه
assembly گروه
companies گروه
swarms گروه
t group گروه T
company گروه
gang گروه
trooping گروه
trooped گروه
troop گروه
groups گروه
parcels گروه
parcel گروه
gangs گروه
crowd گروه
crowds گروه
flock گروه
group گروه
batches گروه
batch گروه
bunching گروه
bunches گروه
bunched گروه
corps گروه
set گروه
sets گروه
teams گروه
cluster گروه
cluster bomb گروه
cluster bombs گروه
clusters گروه
platoons گروه
many گروه
herds گروه
herding گروه
herded گروه
platoon گروه
host گروه
congregation گروه
congregations گروه
folks گروه
masses گروه
schools گروه
school گروه
team گروه
massing گروه
hosted گروه
shoals گروه
hosts گروه
ensign گروه
clique گروه
multitude گروه
cliques گروه
squad گروه
folk گروه
multitudes گروه
shoal گروه
attack group گروه تک
mass گروه
herd گروه
party گروه
concourse گروه
ensigns گروه
squads گروه
setting up گروه
concourses گروه
hosting گروه
quantum مقدار
summa مقدار
percentage مقدار
smidgin مقدار کم
t value مقدار تی
percentages مقدار
deal مقدار
total مقدار
single valued تک مقدار
volume discount مقدار
extent حد مقدار
sup مقدار
outturn مقدار
smidgen مقدار کم
dealt مقدار
sprinkling مقدار کم
sum مقدار
truth table دو مقدار
deals مقدار
spatter مقدار کم
spattered مقدار کم
spattering مقدار کم
spatters مقدار کم
soupcon مقدار کم
quantities مقدار
batches مقدار
quantity مقدار
batch مقدار
amount مقدار
amounted مقدار
amounting مقدار
amounts مقدار
iso quant مقدار
modicum مقدار کم
value مقدار
volumes مقدار
volume مقدار
royalty tonnage مقدار
measurment مقدار
scantling مقدار
values مقدار
supping مقدار
sups مقدار
valuing مقدار
supped مقدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com