English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English Persian
well there are actors and actors آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
Other Matches
professionals پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
profession پیشه
professions پیشه
vocations پیشه
vocation پیشه
walks of life پیشه
crafts پیشه
craft پیشه
tradesmen پیشه ور
tradesman پیشه ور
handicraftsman پیشه ور
craftbrother هم پیشه
avocation پیشه
artificer پیشه ور
calling پیشه
careers پیشه
careering پیشه
careered پیشه
career پیشه
artisans پیشه ور
artisan پیشه ور
jobs پیشه
trade پیشه
job پیشه
mysteries پیشه
traded پیشه
occupation پیشه
line of business پیشه
occupations پیشه
walk of life پیشه
functions پیشه
functioned پیشه
function پیشه
mystery پیشه
amorist عاشق پیشه
amative عاشق پیشه
freelancer پیشه ور آزاد
practice رویه پیشه
chisel tooth دندان پیشه
practice کار پیشه
line of business شاخه پیشه
profession of medicine پیشه پزشکی
the long robe پیشه قضائی
studios پیشه گاه
supervisory مباشر پیشه
studio پیشه گاه
professionally از لحاظ پیشه
oppressive ستم پیشه
jackdaws کلاغ پیشه
pursuits حرفه پیشه
pursuit حرفه پیشه
handicraft پیشه دستی
trade پیشه حرفه
traded پیشه حرفه
jackdaw کلاغ پیشه
career women زن دارای حرفه یا پیشه
career woman زن دارای حرفه یا پیشه
professionally ازراه پیشه یاکسب
good will حق کسب و پیشه وتجارت
craft guild صنف پیشه وران
he is a physician byprofession پیشه او پزشکی است
ministry of industry وزارت پیشه و هنر
laid up in bed پیشه ویژه رشته
professions افهار پیشه و حرفه
professions پیشگانی پیشه کار
profession پیشگانی پیشه کار
industry پیشه و هنر ابتکار
industries پیشه و هنر ابتکار
traded پیشه وری کاسبی
trade پیشه وری کاسبی
profession افهار پیشه و حرفه
to retain a freelancer استخدام کردن پیشه ور آزاد
specialism پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms پیروی علم یا پیشه ویژه
eminence پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
actual job [job held] [occupation held] پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
nostradamus کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
rigger کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
logographer مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
practician کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
to engage somebody as somebody کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
We are short of space here . اینجا جا کم داریم
we have a seedless type too یک رقم بی هسته هم داریم
we are in the same way ما هم همان حال را داریم
here is bread in plenty نان فراوان داریم
We are expecting guests for dinner . برای شام مهمان داریم
We have a wedding ceremony comin off. جشن عروسی در پیش داریم
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
We have plenty of time . خیلی وقت هست ( داریم )
what is the score هر کدام چند بازی داریم
we make it a rule to قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
we regret the error از اشتباهی که شده است تاسف داریم
There is no hurry , there is plenty of time . عجله نکنید وقت زیاد داریم
We have two books extra. دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
we abhor a traitor از شخص خائن تنفر و بیم داریم
We'll need 10 years at a [the] minimum. ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
You name it , weve got it. از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
Carry the one [two] . یک [دو] در ذهن داریم. [ریاضی] [در جمع یا ضرب دوعدد که حاصلشان دو رقمی باشد]
In regard to the proposed changes I think we need more information. در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
We have problems of our own. ما مشکلات خودمان را داریم. [وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
we are want of money ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com