Dictiornary-Farsi | آدم اصلاح پذیری نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
He is incorrigible.	آدم اصلاح پذیری نیست


Other Matches

corrigibility	اصلاح پذیری
reconcilability	اصلاح پذیری
He is incorrigible.	این آدم چاره اش نمی شود ( اصلاح پذیر نیست )
cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
revise	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises	اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting	خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
water absorption	آب پذیری
deliquescence	نم پذیری
pliability	خم پذیری
bass response	بم پذیری
adjustment	اصلاح
adjustments	اصلاح
reconciliation	اصلاح
repair	اصلاح
modification	اصلاح
repaired	اصلاح
rehabilitation	اصلاح
reformation	اصلاح
regeneration	اصلاح
rectification	اصلاح
amendment	اصلاح
amendments	اصلاح
reforms	اصلاح
reform	اصلاح
reconcilement	اصلاح اصلاح
modifiation	اصلاح
melioration	اصلاح
atonement	اصلاح
reparation	اصلاح
betterment	اصلاح
improvements	اصلاح
improvement	اصلاح
shavind	اصلاح
shading	اصلاح
reclamation	اصلاح
correction	اصلاح
alternation	اصلاح
reforming	اصلاح
revision	اصلاح
emendation	اصلاح
revisions	اصلاح
arrangement	اصلاح
arrangements	اصلاح
mensurability	پیمایش پذیری
supercompressibility factor	تراکم پذیری
computability	شماره پذیری
conceivability	امکان پذیری
magnetization curve	خم مغناطیس پذیری
maintainability	نگهداشت پذیری
consolute	اختلاط پذیری
dilatability	انبساط پذیری
miscibility	امتزاج پذیری
cleavage	شکافت پذیری
cleavages	شکافت پذیری
magnetization	مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility	مغناطیس پذیری
vulnerability	اسیب پذیری
sociability	معاشرت پذیری
sociability	جامعه پذیری
intolerableness	تحمل نا پذیری
compressibility	تراکم پذیری
compressibility factor	تراکم پذیری
justifiability	توجیه پذیری
lability	تغییر پذیری
gas deviation factor	تراکم پذیری
livability	زیست پذیری
submission	سلطه پذیری
contractility	انقباض پذیری
passibility	تالم پذیری
penetrability	نفوذ پذیری
penetrance	نفوذ پذیری
perceptibility	ادراک پذیری
perfectibility	کمال پذیری
decidability	تصمیم پذیری
perishableness	فنا پذیری
perishableness	فساد پذیری
permeability	نشت پذیری
permeability	نفوذ پذیری
permeability	تراوش پذیری
permeability curve	خم مغناطیس پذیری
permeability curve	خم نفوذ پذیری
permeance	نفوذ پذیری
pardonableness	امرزش پذیری
paramagnetic susceptibility	پارامغناطیس پذیری
opposability	مقابله پذیری
contractivity	انقباض پذیری
curability	علاج پذیری
modifiability	تغییر پذیری
deviation factor	تراکم پذیری
dependability	توکل پذیری
c	برق پذیری
movableness	جنبش پذیری
defeasibility	الغاء پذیری
mutability	تغییر پذیری
decomposability	انحلال پذیری
mutabilty	تغییر پذیری
negotiability	انتقال پذیری
transferability	انتقال پذیری
observability	مشاهده پذیری
persuasibility	ترغیب پذیری
adaptability	وفق پذیری
autia	هنجار پذیری
addressability	نشانی پذیری
additivity	جمع پذیری
acculturation	فرهنگ پذیری
acclimatization	بوم پذیری
acclimatization	اقلیم پذیری
acclimation	بوم پذیری
acclimation	اقلیم پذیری
accident proneness	سانحه پذیری
absorbency	جذب پذیری
absorbability	دراشام پذیری
fatigueability	خستگی پذیری
abradability	سایش پذیری
feasibilty	امکان پذیری
educability	اموزش پذیری
affectability	انفعال پذیری
associativity	شرکت پذیری
excitability	تحریک پذیری
expandability	بسط پذیری
applicability	کاربرد پذیری
b h cure	خم مغناطیس پذیری
applicability	کاربست پذیری
expansiveness	انبساط پذیری
emotionality	تهییج پذیری
extenibility	کشش پذیری
belongingness	تعلق پذیری
extensibility	توسعه پذیری
extensibility	گسترش پذیری
fabllibility	لغزش پذیری
affectivity	هیجان پذیری
availablity	دسترس پذیری
finitude	پایان پذیری
flammability	اشتعال پذیری
commutability	تخفیف پذیری
incontrovertibility	بحث نا پذیری
liquidity	ابگون پذیری
commutativity	جابجایی پذیری
liquidity	تسویه پذیری
passivity	کنش پذیری
indefeasibility	فسخ نا پذیری
indocility	تعلیم نا پذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
inflammability	اشتعال پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
irritability	تحریک پذیری
imprinting	نقش پذیری
adaptability	سازش پذیری
insatiability	سیری نا پذیری
impressionability	تاثیر پذیری
commutability	تبدیل پذیری
communicability	ارتباط پذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
ductility	مفتول پذیری
capacitance	برق پذیری
ductility	شکل پذیری
chromaticity	رنگ پذیری
fusibility	گداز پذیری
generalizability	تعمیم پذیری
hereditability	وراثت پذیری
docility	تعلیم پذیری
improvability	بهبود پذیری
divisibility	بخش پذیری
distributivity	توزیع پذیری
discriminability	افتراق پذیری
combinability	ترکیب پذیری
comention	هنجار پذیری
adaptability	انطباق پذیری
perviousness	تراوش پذیری
scalability	مقیاس پذیری
suggestibility	تلقین پذیری
suspensive	اندروا پذیری
tangib	لمس پذیری
tenability	دفاع پذیری
transitivity	انتقال پذیری
susceptibility	مغناطیس پذیری
transitivity	سرایت پذیری
transmissivity	فرافرست پذیری
verifiability	اثبات پذیری
versatility	تطبیق پذیری
westernization	غرب پذیری
viability	زیست پذیری
reactivity	واکنش پذیری
configurations	هیئت پذیری
configuration	هیئت پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
submissiveness	سلطه پذیری
selectivity	گزینش پذیری