English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
English Persian
jitterbug آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly آدم همیشه نگران و دلواپس
Other Matches
concerns دلواپس کردن نگران بودن
concern دلواپس کردن نگران بودن
evergreens همیشه سبز همیشه بهار
evergreen همیشه سبز همیشه بهار
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
anxious دلواپس
solicitous دلواپس
solicitously دلواپس
concerned <adj.> دلواپس
uneasy <adj.> دلواپس
to be anxious about somebody دلواپس کسی بودن
i am about that من در این خصوص دلواپس هستم
to lose sleep over something [someone] <idiom> بخاطر چیزی [کسی] دلواپس بودن [صطلاح روزمره]
I appreciate your concern, but I'm fine. خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
hen and chickens همیشه بهار همیشه بهار باغی
perturbed نگران
uptight نگران
agog نگران
agaze نگران
anguished نگران
apprehensive نگران
agag نگران
look for نگران بودن
worry نگران کردن
Don't worry! <idiom> نگران نباش!
cark نگران شدن
bated مشتاقو نگران
never mind <idiom> نگران نباش
off-putting نگران کننده
worked up <idiom> عصبانی ،نگران
shook up <idiom> نگران ،ناراحت
worries نگران کردن
solicitous مایل نگران
bothering نگران شدن
bothers نگران شدن
bother نگران شدن
bothered نگران شدن
anguish نگران کردن
solicitously مایل نگران
Don't worry about it! <idiom> در موردش نگران نباش!
I am not worried about it. من در موردش نگران نیستم.
weigh on/upon <idiom> نگران کردن شخص
Take no thought of the morrow. نگران فردا [آینده] نباش.
nervous wreck آدم بی نهایت عصبانی و نگران
You need spare no expense . نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
let the chips fall where they may <idiom> نگران نتیجه یک کشف نبودن
bag of nerves آدم بی نهایت عصبانی و نگران
bundle of nerves آدم بی نهایت عصبانی و نگران
We were all so anxious about you. ما همه به خاطر تو اینقدر نگران بودیم.
write off <idiom> پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
to greenwash نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
to lose sleep over something [someone] <idiom> بخاطر چیزی [کسی] نگران بودن ا [صطلاح روزمره]
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
alway همیشه
anytime <adv.> همیشه
at all hours <adv.> همیشه
evermore همیشه
sempre همیشه
any time <adv.> همیشه
incessantly همیشه
year in year out همیشه
always همیشه
ever- همیشه
ever همیشه
everywhen همیشه
frequenter همیشه رو
for evermore همیشه
for ever and aday همیشه
ayŠaye همیشه
ay همیشه
at all times همیشه
at any time <adv.> همیشه
eer همیشه
forever برای همیشه
stills راکد همیشه
once and for all <idiom> برای همیشه
stillest راکد همیشه
forever and a day <idiom> برای همیشه
still راکد همیشه
stiller راکد همیشه
tipple همیشه نوشیدن
tippled همیشه نوشیدن
for good برای همیشه
residents که همیشه درکامپیوتراست
dead load همیشه بار
permafrost همیشه یخبسته
calendula گل همیشه بهار
ay برای همیشه
as usual مانند همیشه
as ever مانند همیشه
amaranth همیشه بهار
adinfinitum برای همیشه
evermore برای همیشه
marigold گل همیشه بهار
on tap <adj.> همیشه در دسترس
marigolds گل همیشه بهار
resident که همیشه درکامپیوتراست
sempiternity برای همیشه
forever برای همیشه
foreverness برای همیشه
aeon برای همیشه
sinedie برای همیشه
ad infinitum برای همیشه
tippling همیشه نوشیدن
tipples همیشه نوشیدن
infinite time برای همیشه
immortality برای همیشه
immortally تا جاودان همیشه
insenescible همیشه جوان
perpetuity برای همیشه
eternity برای همیشه
love lies bleeding گل همیشه بهار
eternality برای همیشه
for keeps <idiom> تا ابد ،برای همیشه
chucker پرتابگر همیشه خطازن
for good <idiom> برای همیشه ،پایدار
japanese andromeda بوته همیشه سبزاسیایی
evergreen trees درختان همیشه سبز
i always photograph badly عکس من همیشه بد در می اید
I always stick to my word. من همیشه سر حرفم می ایستم
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
abjuring برای همیشه ترک گفتن
abjures برای همیشه ترک گفتن
cast the first stone <idiom> همیشه آماده جنگیدن است
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
I always fulfil my promises . من همیشه به قولم عمل می کنم
He always gives in to his wife. همیشه تسلیم زنش است
she always had her way همیشه موافق میل اوعمل می شد
perennially بطور ماندگاریا دائمی همیشه
non scrollable که همیشه نمایش داده میشود.
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
to always look for things to find fault with همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
to get straight A's همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
to pledge one's troth قول همیشه وفادار را دادن
abjured برای همیشه ترک گفتن
abjure برای همیشه ترک گفتن
temporarily برای زمان مشخص یا نه همیشه
couch potato کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
eager beaver <idiom> شخص همیشه داوطلب کار اضافه
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
A bad workman always blames his tools. <proverb> کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
She is always making trouble for her friends. همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I am always ready to help my friends. همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
He has always lived there. او همیشه آنجا زندگی کرده است.
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
It is yours for keeps . این برای همیشه پیش خودت باشد
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to always find something to gripe about همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
solids خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
permanently انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
He is trying to prove himself all the time. او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
solid خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
anguish غمگین شدن نگران شدن
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
Better late than never. <proverb> آهسته برو همیشه برو.
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com