Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
two-dimensional
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
Other Matches
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
orientation
جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
long-and-short work
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
keystone distortion
تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
bar graph
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
columnar
گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
bar chart
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
histogram
گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
trapezoidal distortion
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
charts
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
mouses
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
post and rail
مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
fret
[نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
column
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
columns
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
potter wheel
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
kepse motife
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequencies
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
vertical
بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
mechanical mouse
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
combatant
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatants
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
planes
افقی سطح افق افقی کردن
planed
افقی سطح افق افقی کردن
plane
افقی سطح افق افقی کردن
levels
تراز سطح افقی افقی کردن
planing
افقی سطح افق افقی کردن
level
تراز سطح افقی افقی کردن
levelled
تراز سطح افقی افقی کردن
leveled
تراز سطح افقی افقی کردن
arrays
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
flexible
آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
array
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
menu
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
sliding wedge
گاوه افقی یاکولاس افقی
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
processor
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
ingredient
عناصر
ingredients
عناصر
meteorological data
عناصر هواسنجی
combat , elements
عناصر رزمی
column head
عناصر سرستون
intelligence data
عناصر اطلاعات
target indications
عناصر هدف
minor elements
عناصر فرعی
conversion of data
تبدیل عناصر
transmutation
تبدیل عناصر
trace elements
عناصر کمیاب
known data
عناصر معلوم
known data
عناصر تیرمعلوم
orbital element
عناصر مداری
gft setting
عناصر خط کش تیر
clemency
اعتدال عناصر
minor elements
عناصر جزئی
job elements
عناصر شغلی
firing data
عناصر تیر
data element
عناصر اطلاعات
representative elements
عناصر نماینده
component operation
عناصر عملیاتی
essential elements
عناصر ضروری
cantilever elements
عناصر کنسولی
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
head
عناصر اولیه ستون
periocic table
جدول تناوبی عناصر
elemental
مربوط به عناصر ابتدائی
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
basic data
عناصر تیر اولیه
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
transition series
گروه عناصر واسطه
treadway
پل برای عناصر پیاده
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
chart data
عناصر تیر نقشهای
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
data
سوابق عناصر داده ها
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
direct plotting
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
chaines
[عناصر بنایی شبیه پایه]
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
coriolis force
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
gun pointing data
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
aided matching
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
filters
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
aided matching
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
charting
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
arrays
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
array
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
guerrillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
paged
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
scsi
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
faulted
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controllers
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
fault
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controller
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
slaved
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
Intel
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slaving
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
million instructions per second
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
slaves
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
on end
عمودی
perpendecular
عمودی
othogonal
عمودی
perpendicular
عمودی
straight
عمودی
plumb lines
خط عمودی
straighter
عمودی
lineal
عمودی
vertical
عمودی
erecting
عمودی
straightest
عمودی
righting
حق عمودی
erected
عمودی
erect
عمودی
righted
حق عمودی
plumb line
خط عمودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com