Dictiornary-Farsi | آرزو به جوانان عیب نیست . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
There is no fault in young men having desires. <proverb>	آرزو به جوانان عیب نیست .


Other Matches

youth hostel	شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostels	شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
yearnings	آرزو
hope-sick <adj.>	آرزو به دل
yearning	آرزو
to breathe after	آرزو کردن
to g. after	آرزو کردن
She wI'll never realize this wish.	این آرزو بدلش خواهد ماند
If only she would marry me !	اگر فقط با من ازدواج می کرد ( درمقام آرزو کردن)
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
masters and misses	جوانان
youth	جوانان
yoth	جوانان
young people	جوانان
youths	جوانان
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
juveniles	ویژه نو جوانان
youths	جوانمرد جوانان
youth hostel	خوابگاه جوانان
youth	جوانمرد جوانان
juvenile	ویژه نو جوانان
youth sports	بازیهای جوانان
the youth of the country	جوانان کشور
the rising generation	دوره جوانان اینده
youths of puissance	جوانان توانا یا نیرومند
hell fire club	باشگاه جوانان بی پروا
jaycee	عضو اطاق بازرگانی جوانان
small fry <idiom>	شخص غیر مهم ،جوانان
YMCAs	مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YMCA	مخفف باشگاه جوانان مسیحی
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
gilded youth	جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
borstals	دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstal	دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
In the nature of things, young people often rebel against their parents.	طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
Gangs of youths went on the rampage through the inner city.	دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
ruyi clouds	ابر آرزو [در فرش های چینی گاه از طرح ابر آسمان استفاده می شود که نشانه بخت و اقبال است.]
grand tours	سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour	سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
young saints Šold devils	جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
farms	باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed	باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm	باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
secondary	نیست
auxiliaries	نیست
he takes no notice of it	نیست
isn't	نیست
It's not new.	نو نیست.
storage	می نیست
aint	نیست
he is not of our number	از ما نیست
Plug and Play	یچ نیست
temporary storage	می نیست
auxiliary	نیست
it is well enough	بد نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .	هیچیت نیست
it is not half bad	هیچ بد نیست
it is not in good workingorder	دایر نیست
no object	چیزی نیست
he is out of huomor	سر دماغ نیست
it has escaped my remembrance	یاد نیست
it is immaterial	چیزی نیست
dont mention it	چیزی نیست
no matter	چیزی نیست
nihilism	نیست انگاری
cold is merely privative	گرما نیست
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
Such is not the case . That is not so.	اینطور نیست
It is all right . It is o. k.	طوری نیست
he is not willing to go	نیست برود
no wonder <idiom>	تعجبی نیست
no sweat <idiom>	مشکلی نیست
he is out of his senses	بهوش نیست
he is out of huomor	سر خلق نیست
he is rather i. than sick	ناخوش نیست
he knows a thing or two	بی تجربه نیست
He goes on and on . He is most persistent .	ول کن معامله نیست
i do not have it in me	از من ساخته نیست
he is a bad husband	صرفه جو نیست
close the door please	اگرزحمت نیست
I dont remember ( recall ) .	یادم نیست
inextinct	نیست نشده
It's not new.	جدید نیست.
he has nothing in him	کسی نیست
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
he is not in it	داخل نیست
There is no hot water	آب گرم نیست.
if you please	اگرزحمت نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .	مردش نیست
sacred cow <idiom>	چارهای نیست
there is no hurry	شتابی نیست
it needs not	لازم نیست
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
it's only me	کسی نیست
to make no mention of	ذکری از ان نیست
no trouble	زحمتی نیست
that is wrong	درست نیست
no hurry	عجلهای نیست
niet le fait	کار او نیست
It cant be helped.	چاره ای نیست
that is not it	این نیست
my health is tolerable	حالم بد نیست
it lies beyond his competence	در صلاحیت او نیست
Nevermind!	مهم نیست !
that depends	معلوم نیست
thereis no end to it	انراپایانی نیست
it is nothing out of the way	غریب نیست
you are written	حق با شما نیست
ought not	شایسته نیست
needn't	لازم نیست
there is no hurry	عجلهای نیست
it is unnecessary	لازم نیست
it is unsuitable	مناسب نیست
static	که پویا نیست
that in nothing to me	پیش من چیزی نیست
you need not fear	لازم نیست بترسید
this is not fair	این انصاف نیست
that is no bed of roses	اش دهن سوزی نیست
he is unable to speak	قادربسخن گفتن نیست
that is no great work	کار بزرگی نیست
that is not fair	این انصاف نیست
he is unequal to the task	مرد اینکار نیست
that is not the case	مطلب چنین نیست
there is no mistaking	جای اشتباه نیست
She couldnt care less . she is totally unconcerned .	عین خیالش نیست
To her , abI'llon tomans is a mere trifle .	قابل نوشیدن نیست
She takes no thought for tomorrow .	بفکر فردایش نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .	اینکار عملی نیست
that is not the question	موضوع این نیست
the house is occupied	خانه خالی نیست
he is indisposed to go	مایل نیست برود
he is indisposed to go	اماده رفتن نیست
he is nod	اهل انظباط نیست
that is taken for granted	محتاج بدلیل نیست
that is not the word for it	لغتش این نیست
he is not of that stamp	ازان جنس نیست
he is not willing to go	مایل برفتن نیست
to put out of the way	سربه نیست کردن
that is not my a	این کارمن نیست
there is no question but that.	شکی نیست که) .00000
thereis no end to it	انتهای برای ان نیست
it is not very hard	چندان سخت نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
it is beyond retrieve	جبران پذیر نیست
it tells its own tale	نیازمند به توضیح نیست
it goes without saying	محتاج بذکر نیست
it goes without saying	نیازمند بگفتن نیست
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.	عین خیالش نیست
it does not s. the condition	واجدان شرایط نیست
it does not befit me to	شایسته من نیست که مرانشاید که
it is inadvisable to say that	گفتن ان مقتضی نیست
it is never the worse	هیچ بدتر نیست
it is not subject to review	دران روا نیست
I dont have the slightest(faintest)idea.	روحم خبردار نیست
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
it is not a to go tncre	رفتن انجامصلحت نیست
it is not a picnic	کار اسانی نیست
It is beyond repair. It cannot be put right.	درست شدنی نیست
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
it is unsatisfactory	رضایت بخش نیست
His honest is beyond question.	دردرستی اوحرفی نیست
She is romantically inclined. She i8s game.	از دو حال خارج نیست
it does not befit his state	در خور شان او نیست
if you dont object	اگر مانعی نیست
no one is here	هیچکس اینجا نیست
It might be a good idea for you to come .	بد نیست شما هم بیایید
i dont care a pin	مرا پروایی نیست
It cant be all that bad.	نه بابا اینقدر هم بد نیست
i am out of sorts	خلقم بجا نیست
i am out of sorts	حالم خوب نیست
It is not fair that . . .	آخر انصاف نیست که …
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
There is no reason (cause) for worry (concern)	جای نگرانی نیست
isn't he there	ایا او اینجا نیست
is it not	ایا چنین نیست
means are not a	وسایل فراهم نیست
He does not belong here.	جای ؟ واینجا نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
needle point to say	احتیاج بگفتن نیست
needle point to say	لازم نیست بشمابگویم که
It is not to your advantage.	مقرون بصرفه نیست
rast	هیج همچوچیزی نیست
lightweight	آنچه سنگین نیست
unwanted	آنچه لازم نیست
There's more to come. <idiom>	این همش نیست.
used	آنچه جدید نیست
you're telling me <idiom>	احتیاج نیست به من بگی
wrong	پیام صحیح نیست
wronging	پیام صحیح نیست
wrongs	پیام صحیح نیست
lightweights	آنچه سنگین نیست
This isn't clean.	این تمیز نیست.
This isn't fresh.	این تازه نیست.
This isn't mine.	این مال من نیست.