Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Other Matches
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
discontinuously
بدون اتصال
solderless connection
اتصال بدون لحیم
open route
جاده بدون کنترل وبازرسی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
swings
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
machines
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machined
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unconditional
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
locals
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
droning
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
overrun
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
advisory control
کنترل آزاد هواپیما
independent
آزاد یا کنترل شده توسط کسی
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
contention
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contentions
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
data link control
کنترل اتصال داده
dlc
کنترل اتصال داده
and no mistake
بدون شک
without
بدون
but
بدون
ex-
بدون
acheilos
بدون لب
acheilous
بدون لب
indubitable
بدون شک
goalless
بدون گل
not nearctic
بدون
undoubted
بدون شک
i'll warrant
بدون شک
doubtlessly
بدون شک
undoubtedly
بدون شک
bottomless
بدون ته
wanting
بدون
obtrusively
بدون حق
to a certainty
بدون شک
sans
بدون
unstressed
بدون مد
ex
بدون
bare
بدون روکش
unfunded
بدون سرمایه
undeviating
بدون تردیدرای
bared
بدون روکش
Nothing down.
بدون بیعانه.
barer
بدون روکش
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
unlined
بدون پوشش
zero-rated
<adj.>
بدون مالیات
unfeigned
بدون تصنع
unfinanced
بدون پشتوانه
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
cordless
بدون سیم
unlined
بدون استر
undeviating
بدون انحراف
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
unleaded
بدون سرب
unceasing
بدون وقفه
by rote
بدون فکر
soilless
بدون خاک
constantly
بدون تغییر
voteless
بدون رای
bloodlessly
بدون خونریزی
consistently
بدون تناقض
warless
بدون جنگ
wayless
بدون جاده
weanting
بدون بی منهای
bareheaded
بدون کلاه
awless
بدون بیم
alcohol-free
<adj.>
بدون الکل
holdless
بدون گیره
unspotted
بدون الودگی
unsprung
بدون فنر
unmaned
بدون سرنشین
unmannered
بدون اداب
unmennerly
بدون اداب
unpromising
بدون امید
unsigned
بدون امضاء
faultless
بدون خطا
untitled
بدون عنوان
untitled
بدون سراغاز
unvalued
بدون ارج
unvocal
بدون موسیقی
unoccupied
بدون مستاجر
vacant succession
بدون جانشین
valveless
بدون سوپاپ
vibrationless
بدون لرزه
bares
بدون روکش
flawless
<adj.>
بدون مشکل
indiscriminately
بدون تمیز
standstill
بدون حرکت
immusical
بدون هماهنگی
immethodical
بدون اسلوب
off hand
بدون آمادگی
irrespective
بدون مراعات
strikeless
بدون ضربت
seamless
بدون درز
involuntarily
بدون اراده
immaculate
<adj.>
بدون مشکل
free from error
<adj.>
بدون مشکل
barrier-free
بدون حائل
unwary
بدون نگرانی
static
بدون تحرک
inapproachable
بدون دسترسی
disposed
بدون پوشش
exposed
بدون پوشش
undoubted
بدون تردید
terrorless
بدون ترس
free play
بدون محدودیت
aimlessly
بدون مقصد
unprofitable
بدون سود
free trader
بدون گمرک
guilelessly
بدون تزویر
safely
بدون خطر
stagnant
بدون حرکت
fruitlessly
بدون نتیجه
glabrous
بدون کرک
free of tax
بدون مالیات
unconditional
بدون قیدوشرط
intestate
بدون وصیت
termless
بدون شرط
exclusive of
بدون در نظرگرفتن
tenantless
بدون مستاجر
failure free
بدون خرابی
flavorless
بدون مزه
free from backlash
بدون لقی
hands down
بدون احتیاط
free from slip
بدون لغزش
smokeless
بدون دود
barest
بدون روکش
inofficial
بدون اجازه
ingenuously
بدون تزویر
dealated
بدون بال
freely
بدون محدودیت
degas
بدون گازکردن
harmlessly
بدون صدمه
promptly
بدون معطلی
deice
بدون یخ کردن
irresponsibly
بدون حس مسئولیت
inoperculate
بدون دریچه
non-taxable
<adj.>
بدون مالیات
unadvised
بدون اطلاع
baring
بدون روکش
unblushing
بدون شرم
irrespective of
بدون ملاحظه
unaligned
بدون صف ارایی
irreflexive
بدون واکنش
stemless
بدون ساقه
inviscid
بدون لزوجت
intolerantly
بدون بردباری
stemless
بدون تنه
stateless
بدون تابعیت
inelastic
بدون کشش
tax-exempt
<adj.>
بدون مالیات
faultless
<adj.>
بدون مشکل
wireless
<adj.>
بدون سیم
cordless
<adj.>
بدون سیم
frozen
بدون ترقی
impeccable
<adj.>
بدون مشکل
toeless
بدون پنجه
incognizant
بدون شناسایی
diamensionless
بدون بعد
indolently
بدون درد
indistinctively
بدون فرق
dimensionless
بدون بعد
disconnectedly
بدون ارتباط
incommunicable
بدون رابطه
non-assessable
<adj.>
بدون مالیات
taxless
<adj.>
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
sound
<adj.>
بدون مشکل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com