English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (5 milliseconds)
English Persian
examination آزمایش
quiz [American] آزمایش
test آزمایش
trial آزمایش
Other Matches
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
examinations آزمایش ها
tests آزمایش ها
trials آزمایش ها
blood work آزمایش خون
blood test آزمایش خون
untested <adj.> آزمایش نشده
pass muster <idiom> آزمایش را با موفقیت
proven آزمایش شده
unverified <adj.> آزمایش نشده
unexamined <adj.> آزمایش نشده
unevaluated <adj.> آزمایش نشده
unchecked <adj.> آزمایش نشده
unaudited <adj.> آزمایش نشده
uninspected <adj.> آزمایش نشده
leap frog test آزمایش پرسش قورباغه
Hewlett Packard قط عات آزمایش و چاپگرها
exerciser آزمایش کننده یک وسیله
tested محیط ی برای آزمایش برنامه ها
oil drop experiment آزمایش قطره روغن [فیزیک]
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
run the gauntlet <idiom> درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
a priori بدون بررسی یا آزمایش قبلی
tests محیط ی برای آزمایش برنامه ها
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
sense آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
controlling اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sensed آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
hidden اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
rules روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
debug آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
case رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
debugs آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
cases رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
tested اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
analyzer وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
tested آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
fielded محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
test آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
tests آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
crippled leapfrog test آزمایش استانداردی که از یک محل حافظه ونه محلهای متغیر استفاده میکند
saturation آزمایش شبکه ارتباطی , با ارسال حجم بزرگ داده وپیام روی آن
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
Hewlett Packard روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
tested داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
CD WO مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tests قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
libraries زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
to take a sample of blood گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
TDR آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
Fustat rug فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com