Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
sense
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
Other Matches
logic
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
analyzer
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
NOT function
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
technology
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tests
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
sensor
وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
enables
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
indicator
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
pin
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
gates
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
diode
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
acceptance test
آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
random access
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
quadroon
از نژاد سفید وسیاه
iron gray
رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron-grey
رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron grey
رنگ خاکستری وسیاه اهن
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
sectional
قطعه قطعه بخشی
mainland
قطعه اصلی قطعه
fragment
قطعه قطعه کردن
fragmentation
قطعه قطعه شدن
segments
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
examinations
آزمایش ها
tests
آزمایش ها
trials
آزمایش ها
quiz
[American]
آزمایش
test
آزمایش
trial
آزمایش
examination
آزمایش
unverified
<adj.>
آزمایش نشده
untested
<adj.>
آزمایش نشده
blood test
آزمایش خون
blood work
آزمایش خون
proven
آزمایش شده
unaudited
<adj.>
آزمایش نشده
pass muster
<idiom>
آزمایش را با موفقیت
uninspected
<adj.>
آزمایش نشده
unexamined
<adj.>
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
آزمایش نشده
Hewlett Packard
قط عات آزمایش و چاپگرها
leap frog test
آزمایش پرسش قورباغه
exerciser
آزمایش کننده یک وسیله
oil drop experiment
آزمایش قطره روغن
[فیزیک]
acceptance trial
آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
tested
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
run the gauntlet
<idiom>
درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
a priori
بدون بررسی یا آزمایش قبلی
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
controlling
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
acid test
آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
hidden
اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
rules
روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
case
رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
cases
رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
debugs
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
tested
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
operation
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
tests
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
mock-ups
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
crippled leapfrog test
آزمایش استانداردی که از یک محل حافظه ونه محلهای متغیر استفاده میکند
Hewlett Packard
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
test
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tested
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
saturation
آزمایش شبکه ارتباطی , با ارسال حجم بزرگ داده وپیام روی آن
mock-up
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination.
آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
tested
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
prototype
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
test
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
CD WO
مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
electronic
الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
elctron tube
لامپ الکترونیکی
electrical interception
رهگیری الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electrical communications
ارتباطات الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
pos
قط ه فروش الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
computers
ماشین الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
strobe
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
graphics
وسیله الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
computer
ماشین الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com