English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English Persian
acceptance test آزمون پذیرش
Other Matches
examination آزمون
trials آزمون ها
quiz [American] آزمون
trial آزمون
tests آزمون ها
examinations آزمون ها
test آزمون
achievement test آزمون پیشرفت
accuracy test آزمون دقت
litmus tests آزمون نهادنما
ability test آزمون توانایی
litmus tests آزمون تورنسل
quizmasters آزمون گردان
quizmaster آزمون گردان
litmus test آزمون نهادنما
a posteriori آزمون مدارانه
litmus test آزمون تورنسل
litmus test آزمون نمایانگر
litmus tests آزمون نمایانگر
achievement battery مجموعه آزمون پیشرفت
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
quizmasters گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
quizmaster گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
O levels آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
to pass your driver's license test at the first attempt آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
assenting پذیرش
assented پذیرش
assents پذیرش
acceptance limit حد پذیرش
acceptation پذیرش
assent پذیرش
adoption پذیرش
patients پذیرش
patient پذیرش
admissions پذیرش
admission پذیرش
intakes پذیرش
intake پذیرش
acceptance پذیرش
admittance پذیرش
reception پذیرش
receptions پذیرش
induction پذیرش
inductions پذیرش
acceptances پذیرش
acceptable <adj.> قابل پذیرش
tolerability قابلیت پذیرش
sufficient <adj.> قابل پذیرش
sufficing <adj.> قابل پذیرش
social acceptance پذیرش اجتماعی
selective admission پذیرش انتخابی
adequately [sufficiently] <adv.> قابل پذیرش
sufficiently <adv.> قابل پذیرش
satisfactory <adj.> قابل پذیرش
Reception پذیرش هتل
receptionist متصدی پذیرش
face the music <idiom> پذیرش نسخه
cry uncle <idiom> پذیرش شکست
adequate <adj.> قابل پذیرش
good [sufficient] <adj.> قابل پذیرش
receptivity قدرت پذیرش
imprimatur تصویب پذیرش
refusing عدم پذیرش
admission requirements شرایط پذیرش
acceptable قابل پذیرش
refuses عدم پذیرش
rejection عدم پذیرش
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
refused عدم پذیرش
admission of liability پذیرش تعهدات
admission port دریچه پذیرش
refuse عدم پذیرش
admission rate میزان پذیرش
group acceptance پذیرش گروهی
admission پذیرش به بیمارستان
repulsion عدم پذیرش
receptions دریافت پذیرش
reception دریافت پذیرش
induction station مرکز پذیرش
magnetic susceptibility پذیرش مغناطیسی
take a back seat <idiom> پذیرش پستترین مقام
rejecting عدم پذیرش چیزی
receive پذیرش داده از یک خط ارتباطی
acceptability قابلیت پذیرش پسندیدگی
rejects عدم پذیرش چیزی
denials عدم پذیرش حاشا
rejected عدم پذیرش چیزی
denial عدم پذیرش حاشا
reject عدم پذیرش چیزی
receptee افراد مورد پذیرش
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
bankable قابل پذیرش در بانک
impassablility غیر قابل پذیرش
receives پذیرش داده از یک خط ارتباطی
application study بررسی پذیرش اماد
susceptible حساس مستعد پذیرش
susceptive پذیرنده اماده پذیرش
hire out <idiom> پذیرش برای شغل
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
ksr کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
reception قدرت پذیرش پذیرایی کردن
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
taking of evidence پذیرش سند و گواهی [حقوق]
receptions قدرت پذیرش پذیرایی کردن
keyboard send receive صفحه کلید ارسال- پذیرش
sensate اماده پذیرش حس احساس کردن
hearing of evidence پذیرش سند و گواهی [حقوق]
take one's own medicine <idiom> پذیرش محاکمه بدون شکایت
acceptance sampling پذیرش کالاپس از نمونه برداری
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
declaration of intention افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
freeload <idiom> پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
write off <idiom> پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
throw up one's hands <idiom> توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
to refuse somebody admittance to something پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
accept سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accepts سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
to go down [in a particular way] with somebody برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
focussing پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
form utility در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
dos نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
AT command set حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
parity نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com