Dictiornary-Farsi | آفتاب ما راکباب کرد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 19 (3 milliseconds)
English	Persian
The sun was roasting us .	آفتاب ما راکباب کرد


Other Matches

Every single day. Day in day out.	آفتاب به آفتاب
sunset	غروب آفتاب
on the sunny side .	درسمت آفتاب رو
weatherbeaten	آفتاب سوخته
Fully exposed (over-exposed)to the sun.	درسینه آفتاب
Make hay while the sun shines. <proverb>	تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
sun lamp	لامپ حمام آفتاب
sun lamps	لامپ حمام آفتاب
rain or shine	چه باران باشد چه آفتاب
The sun rays dazzle (hit) the eyes.	نور آفتاب چشم رامی زند
Ravishingly beautiful.	مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
The sun is all the more welcome. In this cold weather.	دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
tip fading	[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
sunscreens	کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen	کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
The sun has set (hadd set).	آفتاب رفته است ( رفته بود )
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.	نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.