Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
able
آماده
at one's fingertips
<idiom>
آماده
Other Matches
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
set out
<idiom>
آماده سفرشدن
here goes nothing
<idiom>
آماده شروع
handshaking
آماده دریافت
in the pipeline
[Colloquial]
در آماده سازی
take up arms
<idiom>
آماده جنگیدن
accessible
آماده پذیرایی
up in arms
<idiom>
آماده حمله
up to
<idiom>
آماده شیطنت
in arms
<idiom>
آماده جنگیدن
give-and-take
آماده به توافق
get ready
<idiom>
آماده شدن از
accommodate
آماده کردن
make preparations
آماده کردن
make arrangements
آماده کردن
make provisions
آماده کردن
fair game
طعمهی حاضر و آماده
cold
بدون آماده بودن
red alerts
حالت آماده باش
colds
بدون آماده بودن
coldest
بدون آماده بودن
colder
بدون آماده بودن
up for grabs
<idiom>
آماده رقابت شدن
luncheon meat
گوشت پخته و آماده
prone to do something
آماده کردن برای
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
get set
<idiom>
آماده شروع شدن
go ahead
<idiom>
آماده کار شدن
promise the moon
<idiom>
آماده انجام کار
psyched up
<idiom>
آماده انجام کار
red alert
حالت آماده باش
in store
<idiom>
آماده بوقوع پیوستن
dinner etc. is served
غذا آماده است
to stand ready for
[+ noun]
آماده بودن برای
to stand ready to
[+ verb]
آماده بودن برای
preparations
آماده کردن چیزی
preparation
آماده کردن چیزی
to prepare
[for]
آماده شدن
[به یا برای]
able
آماده بودن آرایش دادن
retakes
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retaken
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
prone to do something
آماده برای کردن کاری
precompiled code
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
to prepare something
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
retaking
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
forthcoming
<adj.>
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
on call
<idiom>
آماده برای ترک خدمت
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
to be in season
[in heat]
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
sixth forms
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
to be on-call
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
on-call service
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
interleaving
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
to be about to do something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
to be on the verge
[brink]
of doing something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
pages
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
page
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
To stand at attention(ease).
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
clear
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
finished
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
clears
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
attended operation
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
clearer
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearest
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
microprogram
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demands
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
contentions
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
opens
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
handshaking
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
focused
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
demanded
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focus
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
contention
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
action architecture
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
emptied
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empties
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
mediums
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
emptiest
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
preprocessor
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
takedown
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
device handler
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
configured in
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
beta version
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
feasibility
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
dual
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
length
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
drivers
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
microsoft
جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
takedown
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
workspace
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
output
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
outputs
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
pre-
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
lengths
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
pre
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
driver
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
invites
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
opens
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
Internet
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
dos
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
opened
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
beta test
گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
affirmative
سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleans
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
howlers
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
opens
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
turnkey system
سیستم کامل که طبق نیاز مشتری طراحی شده است و آماده استفاده است
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
idlest
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
asynchronous
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
EMM
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
acknowledging
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
swapping
فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
ack
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledges
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
noises
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com