Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
Antiguated
آنتیک ،کهنه،قدیمی
Search result with all words
historical rugs
قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای
[مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
Other Matches
antique wash
دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
clout
پارچه کهنه کهنه
clouted
پارچه کهنه کهنه
clouts
پارچه کهنه کهنه
clouting
پارچه کهنه کهنه
old red sandstone
سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
rags
کهنه
obsolete
کهنه
ragman
کهنه خر
fusty
کهنه
fustiest
کهنه
fustier
کهنه
out of d.
کهنه
antiquated
کهنه
rag
کهنه
shabbly
کهنه
kettle holder
کهنه
tacky
کهنه
knacker
کهنه خر
trite
کهنه
behindhand
کهنه
tatters
کهنه
run-down
کهنه
run down
کهنه
stale
کهنه
lint
کهنه
dowdy
کهنه
outworn
کهنه
mucid
کهنه
pokey
کهنه
crusted
کهنه
pokier
کهنه
old-fashioned
کهنه
musty
کهنه
poky
کهنه
worn-out
کهنه
worn out
کهنه
obsolescence
کهنه گی
pokiest
کهنه
rungs
کهنه
ragged
کهنه
behind the times
کهنه
trity
کهنه
obsolescent
کهنه
wadding
کهنه
dossil
کهنه
wads
کهنه
fogram
کهنه
timeworn
کهنه
archaic
کهنه
antiques
کهنه
olden
کهنه
worm eaten
کهنه
gray
کهنه
weatherbeaten
کهنه
age old
کهنه
by gone
کهنه
age-old
کهنه
weatherworn
کهنه
antique
کهنه
wad
کهنه
lint
کهنه فتیله
duds
رخت کهنه
shabby
کهنه ژنده
duddy
کهنه پوش
duddie
کهنه پوش
boneman
کهنه فروش
obsolesce
کهنه شدن
codex
دستخط کهنه
veteran
کهنه کار
veteran
کهنه سرباز
antiquate
کهنه کردن
veterans
کهنه کار
veterans
کهنه سرباز
dabbed
کهنه را نم زدن
fripperer
کهنه فروش
shabbiest
کهنه ژنده
old-timers
کهنه کار
older
کهنه کار
back numbers
چیز کهنه
Neanderthal
خیلی کهنه
obscurantism
کهنه پرستی
old
پیرانه کهنه
old
کهنه کار
old-timer
کهنه کار
green meat
گوشت کهنه
back numbers
شماره کهنه
back number
چیز کهنه
older
پیرانه کهنه
shabbier
کهنه ژنده
old timer
کهنه کار
fripper
کهنه فروش
fogyish
کهنه پرست
oldest
پیرانه کهنه
oldest
کهنه کار
fogyism
کهنه پرستی
superannuated
زیاد کهنه
back number
شماره کهنه
hunkerism
کهنه پرستی
stale joke
جوک کهنه
A pair of old pants ( trousers ) .
یک شلوار کهنه
uptight
کهنه پرست
wads
کهنه نمد
wad
کهنه نمد
aging
کهنه کردن
aging
کهنه شدن
ragman
کهنه فروش
unreconstructed
کهنه پرست
unworn
کهنه نشده
pseudo archaic
کهنه نما
dabs
کهنه را نم زدن
superannuate
کهنه شدن
rag
کهنه شدن
rags
کهنه شدن
rag picker
کهنه برچین
ancient
کهن کهنه
age
کهنه کردن
the old world
جهان کهنه
ages
کهنه کردن
dab
کهنه را نم زدن
dodoes
کهنه پسند
fuddy-duddy
کهنه اندیش
ogygian
بسیار کهنه
fuddy-duddies
کهنه اندیش
old wool
پشم کهنه
thread bare
فرش کهنه
dodos
کهنه پسند
dead
منسوخ کهنه
dodo
کهنه پسند
junk
کهنه و کم ارزش
sour dough
کهنه کار
mouldy
کهنه وفاسد
wall rue
سداب کهنه
wash linen
کهنه فرفشویی
dishcloth
کهنه فرف شویی
dishcloths
کهنه فرف شویی
ragpicker
کهنه و ژنده جمع کن
stager
ادم کهنه کار
tampons
پنبه یا کهنه قاعدگی
to pick rags
کهنه برچینی کردن
bric a brac
اشیاء کهنه وعتیقه
he has seen sevice
کهنه کار است
hach
زیاداستعمال کردن کهنه
wear out
کهنه و فرسوده شدن
bibliopolism
فروش کتابهای کهنه
back out
کهنه و فرسوده شدن
antediluvian
ادم کهنه پرست
glass cloth
کهنه شیشه پاک کن
tampon
پنبه یا کهنه قاعدگی
paleology
دانش چیزهای کهنه
passe
کهنه مسلک گذشته
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
outwear
کهنه شدن گذراندن
one nails drives another
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
knackery
جنس بنجل و کهنه
sea dog
ملوان کهنه کار
God bless
[you]
!
خدا حافظ
[واژه کهنه]
fossilising
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
bibliopoly
فروش کتابهای کهنه یاعتیق
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
fossilises
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
old fashioned
کهنه پرست محافظه کار
She's quite a back number.
<idiom>
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
demode
ازمد افتاده کهنه شده
junk
طناب کهنه کاغذ پاره
fossilizing
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
Old clothes ( houses ) .
لباس ( خانه های) کهنه
dish towel
کهنه فرف خشک کنی
ragbags
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
fossilizes
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ragbag
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
snot rag
کهنه بینی پاک کنی
vets
بیطاری کردن کهنه سرباز
he is a past master in
او در استاد یا کهنه کار است
vetted
بیطاری کردن کهنه سرباز
veteran skill
مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
vet
بیطاری کردن کهنه سرباز
well-worn
زیاد کار کرده کهنه
jalopies
اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
jalopy
اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
age
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
ages
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
well worn
زیاد کار کرده کهنه
archaic
قدیمی
dates
قدیمی
old-timers
قدیمی
ancient
قدیمی
veteran
قدیمی
old-timer
قدیمی
old time
قدیمی
old timer
قدیمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com