Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
Theyre twins and it is impossible to know one from the other .
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
Other Matches
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
downsize
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
They are openly seeking his being sacked.
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
pnp transistor
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
bloop
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
hand-held
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
ttl
SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
conversion tables
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
morphous
دارای شکل معین ومعلوم
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
paged address
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
coincidence function
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
standards
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
manager
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
on their part
<adv.>
از طرف آنها
themselves
[for their part]
<adv.>
از طرف آنها
for their part
<adv.>
از طرف آنها
they are all of one mind
هستند
are
هستند
plants indigenous to that soil
هستند
ScriptX
هستند
rules
وعملیات روی آنها
channelled
یچ کردن بین آنها
channels
یچ کردن بین آنها
I need them tonight.
من آنها را امشب میخواهم.
Send them in two at a time .
آنها رادو تا دوتابفرست تو
in such a way as to enable them
به طوری که آنها بتوانند
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
channeling
یچ کردن بین آنها
channeled
یچ کردن بین آنها
I need them urgently.
من آنها را فوری میخواهم.
channel
یچ کردن بین آنها
Ask each and every one of them .
ازیک یک آنها بپرسید
they are well matched
هم کفو هستند
they are at loggerheads
هر دو سنگ یک من هستند
there are numbers who
بسیاری هستند که
who are they?
انها کی هستند
They became estranged . They fell out .
میانه آنها بهم خورد
They were all alike.
همه آنها یکی بودند.
I need them before friday.
من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
They held me culpable for the accident.
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
When will they be ready?
چه وقت آنها حاضر میشود؟
keep these separate from those.
اینها را از آنها جدا نگاهدار
description
لیست داده ها و خصوصیات آنها
descriptions
لیست داده ها و خصوصیات آنها
BCC
و لیست آنها را نشان نمیدهد
They cannot hold a candle to him .
سگش می ارزد بهمه آنها
logical
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
They gave me permission by way of an exception ...
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
such as are happy
انهایی که خوشبخت هستند
analogue
ی از حالت آنالوگ هستند
The roads are obstructed.
جاده ها مسدود هستند.
analogues
ی از حالت آنالوگ هستند
they are well matched
حریف یکدیگر هستند
analog
ی از حالت آنالوگ هستند
5, 7, 9 are odd numbers .
5؟7؟9 اعداد فرد هستند
Such people are wicked .
اینگونه آدمها شر هستند
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
They were all either kI'lled ou taken prisoners .
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
list
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
Their names are as follows .
اسامی آنها بقرار زیر است
catalogs
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogued
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloged
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogue
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloging
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
microcomputing
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها
catalogues
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloguing
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
numeric
که فقط حاوی اعداد هستند
great dangers impend over us
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
dialectical materialism
اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
ring topology
در حلقه بهم وصل هستند
These football players are the pick of the bunch .
این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
the ins
انان که سر کا یا دارای متامی هستند
series
مداری که قط عات آن با هم سری هستند
However difficult the circumstances
[are]
, ...
هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
Take things as you find them.
<proverb>
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
X/OPEN
ول ایجاد سیستمهای باز هستند
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
They are at daggers drawn. They are bitter enemies.
بخون یکدیگه تشنه هستند
The two are rhyming words .
این دو لغت هم قافیه هستند
hash
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
byte
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
schematic
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
Bantu
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها
reference
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
references
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
chronological order
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
I cant see much difference in them.
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
There they were in all their finery.
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
Nothing was said between them.
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
They were devastated by the news.
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
bytes
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
nut structure
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
regular guy
<idiom>
شخص مهربانی که همه با دوست هستند
the strangers in tehran
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
the outer world
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
outs and ins
انانی که سر کار دارای مقامی هستند
capability
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند
What percentage of the people are literate?
چند درصد مردم با سواد هستند ؟
This canary and its mate are in the same cage
این قناری وجفتش در یک قفس هستند
I musn't eat food containing ...
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
arrays
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
modes
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
Boys will be boys.
پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
People are looking for new ideas.
مردم عقب فکرهای تازه هستند
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
The twins look just like each other.
دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
target audience
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
bank holiday
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
things in possession
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
a further 50 are in prospect
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
array
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
anticlastic
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
Prices are rising ( falling ) .
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
read
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
signaled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
ranges
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
point
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
pass
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passed
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
ranged
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
reads
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
not give someone the time of day
<idiom>
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
signalled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
jobs
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
They live abroad for the greater part of the year.
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
job
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
rotaglider
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
sig
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
clock
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
clocks
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
channeling
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
queued
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
channelled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
storage
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
channeled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
queen's ware
فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند
channels
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
queue
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
coresident
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
set
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
the iron interest
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
formed
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
libraries
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
forms
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
repertoire
لیست حروفی که قابل نمایش یاچاپ هستند
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
sets
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
queueing
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
to feel a pang of guilt
ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
Where are the luggage trolleys?
چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟
hylotheism
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
queues
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
setting up
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
Where are the luggage trolleys?
چرخ دستی حمل بار کجا هستند؟
magnetic
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
hash
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
Their eyes met.
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
linkage
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linkages
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edited
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edit
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
cross reference generator
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
They must give not less than 2 weeks' notice.
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
fraud
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
frauds
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com