Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
dependent
آنچه به دلیلی متغیر است
Other Matches
class
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classing
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
response
عکس العمل به دلیلی
responses
عکس العمل به دلیلی
There is nothing to worry about.
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
respond
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
responds
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
There's no reason for concern.
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
responded
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
There is no reason to do something
دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
boomerange
دلیلی که به ضرر استدلال کننده تمام میشود
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
heuristic reason
دلیلی که بوسیله ان کسی چیزی رابرای خودثابت کندیاپیش خودبفهمد
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
res ipsa loquitur
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
biased
آنچه اریب دارد
unwanted
آنچه لازم نیست
contiguous
آنچه اثر می گذارد
knowledge
آنچه دانسته است
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
authentic
آنچه درست است
used
آنچه جدید نیست
lightweight
آنچه سنگین نیست
protective
آنچه حافظت میکند
producing
آنچه تولید میکند
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
incoming
آنچه از خارج می آید
lightweights
آنچه سنگین نیست
auxiliary
آنچه کمک میکند
auxiliaries
آنچه کمک میکند
circulars
آنچه در یک دایره می چرخد
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
constant
آنچه تغییر نمیکند
constants
آنچه تغییر نمیکند
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
exclusive
آنچه شامل نمیشود
floating
متغیر
variable
متغیر
conversional
متغیر
technical
متغیر
variables
متغیر
fluids
متغیر
fluid
متغیر
protean
متغیر
uneven
متغیر
unsteadily
متغیر
unsteady
متغیر
fitful
متغیر
indignant
متغیر
average variable cost
متغیر
variative
متغیر
variate
متغیر
vicissitudinous
متغیر
variant
متغیر
varier
متغیر
transitive
متغیر
selectable
آنچه قابل انتخاب باشد
computable
آنچه قابل محاسبه است
exchangeable
آنچه قابل تغییر است
continual
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
alterable
آنچه قابل تغییر است
electric
آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient
آنچه که خوب کار میکند
residual
آنچه در پشت سر باقی می ماند
malfunctioning
آنچه خوب کار نکند
unedited
آنچه ویرایش نشده است
transportable
آنچه قابل حمل است
distant
آنچه در محلی قرار دارد
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
chargeable
آنچه قابل شارژ است
audible
آنچه قابل شنیدن است
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
valuing
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
differential
آنچه اختلاف را نشان میدهد
characteristically
آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunction
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
آنچه کامل کار نکند
malfunctioned
آنچه درست کار نکند
malfunctions
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
آنچه درست کار نکند
extensible
آنچه قابل گسترش است
controllable
آنچه قابل کنترل است
normal
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
expandable
آنچه قابل گسترش باشد
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
maskable
آنچه نادیده گرفتنی است
variables
آنچه قابل تغییر است
removable
آنچه قابل جابجایی است
differentials
آنچه اختلاف را نشان میدهد
values
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
third
آنچه بعد از دومین می آید
thirds
آنچه بعد از دومین می آید
malfunction
آنچه کامل کار نکند
preformatted
آنچه فرمت شده باشد
immediate
آنچه یکباره اتفاق افتد
value
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
variable
آنچه قابل تغییر است
clears
آنچه به سادگی فهمیده میشود
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
identities
آنچه کسی یا چیزی است
recognizably
آنچه قابل تشخیص است
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
clearest
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
آنچه به سادگی فهمیده میشود
prior
آنچه قبلاگ رخ داده است
clear
آنچه به سادگی فهمیده میشود
flexible
آنچه قابل تغییر است
visible
آنچه قابل دیدن است
finished
آنچه کامل شده است
convertibles
آنچه قابل تبدیل است
convertible
آنچه قابل تبدیل است
recognizable
آنچه قابل تشخیص است
identity
آنچه کسی یا چیزی است
availability
آنچه به آسانی بدست آید
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
commonest
آنچه اغلب اتفاق میافتد
round
آنچه در دایره حرکت میکند
requirements
آنچه مورد نیاز است
commoners
آنچه اغلب اتفاق میافتد
movable
آنچه قابل حرکت است
common
آنچه اغلب اتفاق میافتد
approximating
آنچه تقریبا درست است
quantifiable
آنچه قابل شمارش است
hidden
آنچه قابل دیدن نیست
interchangeable
آنچه قابل تغییر است
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
exogenous variable
متغیر برون زا
flexible budget
بودجه متغیر
external variable
متغیر خارجی
explanatory variable
متغیر مستقل
explanatory variable
متغیر توضیحی
experimental variable
متغیر ازمایشی
variable name
نام متغیر
it is of variable length
درازای ان متغیر
variable load
بار متغیر
fluctuating rate
نرخ متغیر
flukey
متغیر غیرثابت
instrumental variable
متغیر ابزاری
instrumental variable
متغیر وسیله
integer variable
متغیر صحیح
arguments
متغیر مستقل
uncertain
مردد متغیر
argument
متغیر مستقل
uncertainly
مردد متغیر
independent variable
متغیر مستقل
induced variable
متغیر القائی
treatment variable
متغیر تدبیری
global variable
متغیر سراسری
floating debt
بدهی متغیر
variable stars
ستارگان متغیر
binary variable
متغیر دودویی
binary variable
متغیر دودوئی
boolean variable
متغیر بولی
causal variable
متغیر سببی
chatoyance
درخشندگی متغیر
chatoyancy
درخشندگی متغیر
associative variable
متغیر انجمنی
basic variable
متغیر اساسی
address variable
متغیر نشانی
alternating light
چراغ متغیر
basic variable
متغیر اصلی
variable resistance
مقاومت متغیر
adjustable resistance
مقاومت متغیر
adjustable coupling
جفتگیری متغیر
variable condenser
خازن متغیر
adjustable condenser
خازن متغیر
continuous variable
متغیر پیوسته
dummy variable
متغیر ساختگی
dynamical variable
متغیر دینامیکی
economic variable
متغیر اقتصادی
endogenous variable
متغیر درون زا
endogenous variable
متغیر داخلی
variably
بطور متغیر
variable time
زمان متغیر
variable terrain
زمین متغیر
dummy variable
متغیر تصنعی
distal variable
متغیر دوربرد
cut up rough
متغیر شدن
vr
نسبتی متغیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com