English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
unconditional آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
Other Matches
complete آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
conditioning شرطی کردن شرطی سازی
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
apodosis مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
he is second to none دومی ندارد بالادست ندارد
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
relationship بستگی
binds بستگی
closure بستگی
closures بستگی
vicinity بستگی
obturation بستگی
gelation بستگی
bind بستگی
relationships بستگی
kinship بستگی
dependance بستگی
concerns بستگی
congelation بستگی
cohesion هم بستگی
concern بستگی
congealment بستگی
deligation بستگی
dependence بستگی
connexions بستگی نسبت
it depends [on] بستگی دارد [به]
connubiality بستگی زناشویی
total binding energy انرژی بستگی کل
siding بستگی بحزب
liaise بستگی داشتن
liaised بستگی داشتن
binding potential پتانسیل بستگی
liaises بستگی داشتن
up to <idiom> بستگی داشتن به
connection بستگی نسبت
tthrombosis خون بستگی
count on <idiom> بستگی داشتن به
sidings بستگی بحزب
dependencies بستگی نیازمندی
liaison بستگی رابطه
liaisons بستگی رابطه
liaising بستگی داشتن
binding energy انرژی بستگی
syndesis بهم بستگی
dependency بستگی نیازمندی
figure on <idiom> بستگی دارد به
press (push) one's luck <idiom> به شانس بستگی داد
co relation بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
oppilation بستن یا بستگی مجرا
particularity بستگی بعقاید خاصی
principle of intimacy اصل بهم بستگی
correlation بستگی دوچیز باهم
provisory شرطی
conditional شرطی
conditioned شرطی
provisional شرطی
eventual شرطی
protatic شرطی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop. بستگی دارد چه پیش بیاید
conditioned stimulus محرک شرطی
conditional statement دستور شرطی
conditional operator عملگر شرطی
subjunctive وجه شرطی
conditioned response پاسخ شرطی
condeitional branch انشعاب شرطی
conditioned inhibition بازداری شرطی
conditioned response واکنش شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
conditonal branching انشعاب شرطی
conditional jump جهش شرطی
conditional instruction دستورالعمل شرطی
proviso جمله شرطی
case branch انشعاب شرطی
conditioned reflex بازتاب شرطی
unconditioned غیر شرطی
on no condition به هیچ شرطی
provisional شرطی مشروط
conditioned suppression منع شرطی
the subjunctive mood وجه شرطی
conditioning شرطی شدن
conditional statement حکم شرطی
conditional transfer انتقال شرطی
conditionality صورت شرطی
soft hyphen خط تیره شرطی
provisos جمله شرطی
unconditioning شرطی زدایی
It depends on its quality. بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
conditional فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
embolism انسداد جریان خون بستگی راه رگ
Depending on how late we arrive ... بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
embolisms انسداد جریان خون بستگی راه رگ
type s conditioning شرطی شدن نوع اس
counterconditioning شرطی سازی تقابلی
delayed conditioning شرطی سازی درنگیده
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
unconditional غیر شرطی بی شرط
cross conditioning شرطی شدن ضمنی
preconditioning پیش شرطی کردن
type r conditioning شرطی شدن نوع ار
To win (lose ) a bet . شرطی رابردن (باختن )
provisorily بطور شرطی یا موقت
subjunctive وابسته بوجه شرطی
reconditioning شرطی کردن مجدد
pavlovian conditioning شرطی شدن پاولفی
differential conditioning شرطی سازی افتراقی
instrumental conditioning شرطی شدن وسیلهای
trace conditioning شرطی کردن ردی
operant conditioning شرطی شدن عامل
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
ucr پاسخ غیر شرطی
cer پاسخ هیجانی شرطی
vicarious conditioning شرطی شدن مشاهدهای
vicarious conditioning شرطی شدن جانشینی
modal auxiliary فعل معین شرطی
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
eventual موکول بانجام شرطی
unconditional jump جهش غیر شرطی
backward conditioning شرطی کردن وارونه
avoidance conditioning شرطی کردن اجتنابی
ucs محرک غیر شرطی
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
unconditioned reflex بازتاب غیر شرطی
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
classical conditioning شرطی سازی کلاسیک
unconditioned inhibition بازداری غیر شرطی
unconditioned stimulus محرک غیر شرطی
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
conditional breakpoint نقطه انفصال شرطی
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
conditionability قابلیت شرطی شدن
condition عارضه شرطی کردن
operant conditioning شرطی شدن کنش گر
higher order conditioning شرطی سازی سطح بالا
To purchase on approval . بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
eyelid conditioning شرطی کردن پلک چشم
policies سند معلق به انجام شرطی
policy سند معلق به انجام شرطی
functions فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
debt of honour بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
deterministic نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
delayed offside تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
deferred dividened سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
She will only date you if you ... او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
esorow سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
necessaries در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
brute force method روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
zeros پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
zeroes پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branches یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zero پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
This must not happen in future at any cost. در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
unconditional دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
scrolls که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
while loop دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
universal legacy وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
knowledge آنچه دانسته است
incoming آنچه از خارج می آید
auxiliary آنچه کمک میکند
unwanted آنچه لازم نیست
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
contiguous آنچه اثر می گذارد
circular آنچه در یک دایره می چرخد
auxiliaries آنچه کمک میکند
lightweights آنچه سنگین نیست
lightweight آنچه سنگین نیست
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
used آنچه جدید نیست
producing آنچه تولید میکند
constants آنچه تغییر نمیکند
authentic آنچه درست است
biased آنچه اریب دارد
protective آنچه حافظت میکند
circulating آنچه به راحتی می چرخد
constant آنچه تغییر نمیکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com