Total search result: 204 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
additional |
آنچه جمع شده یا اضافه است |
|
|
Search result with all words |
|
extra |
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد |
extra- |
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد |
extras |
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد |
Other Matches |
|
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> |
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى . |
overtime |
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده |
Whatsoever |
هرچه [هر آنچه] [آنچه ] |
fast |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasted |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fastest |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasts |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
checksum |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
check total |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
circulars |
آنچه در یک دایره می چرخد |
exclusive |
آنچه شامل نمیشود |
previous |
آنچه زودتر رخ میدهد |
auxiliary |
آنچه کمک میکند |
the above was a summary |
آنچه دربالا گفته شد |
auxiliaries |
آنچه کمک میکند |
the long and the short of it <idiom> |
آنچه گفتنی است |
producing |
آنچه تولید میکند |
knowledge |
آنچه دانسته است |
constant |
آنچه تغییر نمیکند |
protective |
آنچه حافظت میکند |
incoming |
آنچه از خارج می آید |
circulating |
آنچه به راحتی می چرخد |
authentic |
آنچه درست است |
circular |
آنچه در یک دایره می چرخد |
lightweights |
آنچه سنگین نیست |
contiguous |
آنچه اثر می گذارد |
biased |
آنچه اریب دارد |
constants |
آنچه تغییر نمیکند |
lightweight |
آنچه سنگین نیست |
unwanted |
آنچه لازم نیست |
used |
آنچه جدید نیست |
multifunction |
آنچه تابعهای متعددی دارد |
maskable |
آنچه نادیده گرفتنی است |
malfunctioning |
آنچه خوب کار نکند |
distant |
آنچه در محلی قرار دارد |
ambiguous |
آنچه دو معنای ممکن دارد |
significant |
آنچه معنای مخصوصی دارد |
significantly |
آنچه معنای مخصوصی دارد |
value |
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد. |
flexible |
آنچه قابل تغییر است |
extensible |
آنچه قابل گسترش است |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
clearest |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
clears |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
preformatted |
آنچه فرمت شده باشد |
residual |
آنچه در پشت سر باقی می ماند |
commonest |
آنچه اغلب اتفاق میافتد |
commoners |
آنچه اغلب اتفاق میافتد |
common |
آنچه اغلب اتفاق میافتد |
electric |
آنچه با الکتریسیته کار میکند |
availability |
آنچه به آسانی بدست آید |
audible |
آنچه قابل شنیدن است |
efficient |
آنچه که خوب کار میکند |
expandable |
آنچه قابل گسترش باشد |
values |
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد. |
exchangeable |
آنچه قابل تغییر است |
requirements |
آنچه مورد نیاز است |
alterable |
آنچه قابل تغییر است |
interchangeable |
آنچه قابل تغییر است |
recognizable |
آنچه قابل تشخیص است |
recognizably |
آنچه قابل تشخیص است |
convertible |
آنچه قابل تبدیل است |
convertibles |
آنچه قابل تبدیل است |
comparable |
آنچه قابل مقایسه نیست |
prior |
آنچه قبلاگ رخ داده است |
visible |
آنچه قابل دیدن است |
finished |
آنچه کامل شده است |
movable |
آنچه قابل حرکت است |
clearer |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
durable |
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد |
valuing |
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد. |
controllable |
آنچه قابل کنترل است |
computable |
آنچه قابل محاسبه است |
quantifiable |
آنچه قابل شمارش است |
identities |
آنچه کسی یا چیزی است |
identity |
آنچه کسی یا چیزی است |
hidden |
آنچه قابل دیدن نیست |
approximating |
آنچه تقریبا درست است |
relevant |
آنچه ارتباط مهمی دارد |
dependent |
آنچه به دلیلی متغیر است |
chargeable |
آنچه قابل شارژ است |
variables |
آنچه قابل تغییر است |
Seldom seen soon forgotten . <proverb> |
از دل برود هر آنچه از دیده برفت . |
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> |
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید . |
characteristic |
آنچه مخصوص یا ویژه است |
What must be must be . <proverb> |
آنچه باید بشود خواهد شد . |
characteristically |
آنچه مخصوص یا ویژه است |
malfunction |
آنچه کامل کار نکند |
malfunction |
آنچه درست کار نکند |
malfunctioned |
آنچه کامل کار نکند |
roundest |
آنچه در دایره حرکت میکند |
relative |
آنچه با دیگری مقایسه شود |
differentials |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
irretrievable |
آنچه قابل بازگشت نیست |
variable |
آنچه قابل تغییر است |
simple |
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد |
simpler |
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد |
simplest |
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد |
thirds |
آنچه بعد از دومین می آید |
immediate |
آنچه یکباره اتفاق افتد |
third |
آنچه بعد از دومین می آید |
round |
آنچه در دایره حرکت میکند |
malfunctioned |
آنچه درست کار نکند |
normal |
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد |
unedited |
آنچه ویرایش نشده است |
continual |
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد |
transportable |
آنچه قابل حمل است |
selectable |
آنچه قابل انتخاب باشد |
malfunctions |
آنچه درست کار نکند |
differential |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
malfunctions |
آنچه کامل کار نکند |
clear |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
ambiguity |
آنچه به روشنی تعریف نشده است |
selectively |
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند |
optional |
آنچه قابل انتخاب شدن باشد |
blinded |
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد |
selective |
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند |
blinds |
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد |
alternates |
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد |
special |
آنچه متفاوت یا غیر عادی است |
available |
آنچه قابل دستیابی یا خرید است |
accidental |
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است |
accessible |
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است |
unconditional |
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد |
alternated |
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد |
continuous |
آنچه بدون توقف ادامه یابد |
addressable |
آنچه قابل آدرس دهی است |
heuristic |
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد |
contents |
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد |
blind |
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد |
centralized |
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد |
pre |
آنچه قبلا توافق شده است |
damaged |
آنچه آسیب یا رنج دیده است |
inactive |
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود |
successive |
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود |
magnetic |
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد |
alternate |
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد |
pre- |
آنچه قبلا توافق شده است |
undetected |
آنچه تشخیص داده نشده است |
frequented |
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد |
Except what is mentioned in paragraph 3. |
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است |
I spoke my mind. |
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم |
incompatible |
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند |
What costs little is little esteemed . <proverb> |
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد . |
completing |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
completes |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
completed |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
complete |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
magnet |
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند |
magnets |
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند |
synchronous |
آنچه همان با دیگری اجرا شود. |
frequenting |
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد |
frequent |
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد |
adjacent |
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است |
predefined |
آنچه قبلا معرفی شده است |
payment on account |
آنچه علی الحساب پرداخت میشود |
frequents |
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد |
simultaneous |
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد |
hand-held |
آنچه قابل نگهداری در دست است |
logical |
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند |
desktop |
آنچه روی میز انجام میشود |
impulsive |
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند |
original |
آنچه اول استفاده یا ساخته شود |
ambiguities |
آنچه به روشنی تعریف نشده است |
specifying |
بیان واضح آنچه نیاز است |
specify |
بیان واضح آنچه نیاز است |
specifies |
بیان واضح آنچه نیاز است |
uniquely |
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است |
unique |
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است |
preventive |
آنچه مانع رویدادن چیزی شود |
unauthorized |
آنچه باید مجوز داشته باشد |
desktop |
آنچه در بالا میز قرار دارد |
originals |
آنچه اول استفاده یا ساخته شود |
erasable |
آنچه قابل پاک شدن است |
easy to use |
آنچه قابل فهم و انجام باشد |
downloadable |
آنچه قابل بار کردن است |
addition |
اضافه |
spare |
اضافه |
extras |
اضافه |
spared |
اضافه |
excesses |
اضافه |
extra- |
اضافه |
excess |
اضافه |
additions |
اضافه |
extra |
اضافه |
increase |
اضافه |
extra <adj.> |
اضافه |
in addition to <prep.> |
به اضافه |
special <adj.> |
اضافه |
augmentation |
اضافه |
plussage |
اضافه |
plusage |
اضافه |
overplus |
اضافه |
in a. to |
به اضافه |
increscent |
اضافه |
increased |
اضافه |
increases |
اضافه |
surplus |
اضافه |
surpluses |
اضافه |
pushbutton |
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند |