English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
knowledge آنچه دانسته است
Other Matches
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
deliberating دانسته
deliberates دانسته
deliberated دانسته
knowingly دانسته
wilfully دانسته
deliberate دانسته
intentionally دانسته
prepensely دانسته
blah از پیش دانسته
studied دانسته عمدی
data سوابق دانسته ها
convicts مقصر دانسته شدن
convicting مقصر دانسته شدن
convicted مقصر دانسته شدن
convict مقصر دانسته شدن
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
pips انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
auxiliary آنچه کمک میکند
used آنچه جدید نیست
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
unwanted آنچه لازم نیست
lightweight آنچه سنگین نیست
incoming آنچه از خارج می آید
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
contiguous آنچه اثر می گذارد
lightweights آنچه سنگین نیست
biased آنچه اریب دارد
protective آنچه حافظت میکند
authentic آنچه درست است
auxiliaries آنچه کمک میکند
exclusive آنچه شامل نمیشود
circulating آنچه به راحتی می چرخد
circular آنچه در یک دایره می چرخد
constants آنچه تغییر نمیکند
constant آنچه تغییر نمیکند
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
producing آنچه تولید میکند
previous آنچه زودتر رخ میدهد
commonest آنچه اغلب اتفاق میافتد
durable آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
third آنچه بعد از دومین می آید
thirds آنچه بعد از دومین می آید
differential آنچه اختلاف را نشان میدهد
malfunctioning آنچه خوب کار نکند
immediate آنچه یکباره اتفاق افتد
distant آنچه در محلی قرار دارد
continual آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
normal معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
electric آنچه با الکتریسیته کار میکند
differentials آنچه اختلاف را نشان میدهد
efficient آنچه که خوب کار میکند
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
characteristic آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunction آنچه کامل کار نکند
controllable آنچه قابل کنترل است
exchangeable آنچه قابل تغییر است
expandable آنچه قابل گسترش باشد
extensible آنچه قابل گسترش است
maskable آنچه نادیده گرفتنی است
clear آنچه به سادگی فهمیده میشود
preformatted آنچه فرمت شده باشد
removable آنچه قابل جابجایی است
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
transportable آنچه قابل حمل است
unedited آنچه ویرایش نشده است
What must be must be . <proverb> آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
computable آنچه قابل محاسبه است
chargeable آنچه قابل شارژ است
alterable آنچه قابل تغییر است
malfunction آنچه درست کار نکند
malfunctioned آنچه کامل کار نکند
malfunctioned آنچه درست کار نکند
malfunctions آنچه کامل کار نکند
malfunctions آنچه درست کار نکند
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
variable آنچه قابل تغییر است
variables آنچه قابل تغییر است
residual آنچه در پشت سر باقی می ماند
value آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
audible آنچه قابل شنیدن است
dependent آنچه به دلیلی متغیر است
commoners آنچه اغلب اتفاق میافتد
roundest آنچه در دایره حرکت میکند
movable آنچه قابل حرکت است
requirements آنچه مورد نیاز است
quantifiable آنچه قابل شمارش است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
recognizably آنچه قابل تشخیص است
convertible آنچه قابل تبدیل است
convertibles آنچه قابل تبدیل است
visible آنچه قابل دیدن است
prior آنچه قبلاگ رخ داده است
approximating آنچه تقریبا درست است
hidden آنچه قابل دیدن نیست
identity آنچه کسی یا چیزی است
simpler آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
relative آنچه با دیگری مقایسه شود
round آنچه در دایره حرکت میکند
clearest آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears آنچه به سادگی فهمیده میشود
availability آنچه به آسانی بدست آید
flexible آنچه قابل تغییر است
clearer آنچه به سادگی فهمیده میشود
identities آنچه کسی یا چیزی است
finished آنچه کامل شده است
simple آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
common آنچه اغلب اتفاق میافتد
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
alternated آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
special آنچه متفاوت یا غیر عادی است
preventive آنچه مانع رویدادن چیزی شود
pre آنچه قبلا توافق شده است
pre- آنچه قبلا توافق شده است
selective آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
alternate آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
magnetic آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
frequenting آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
uniquely آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
centralized آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
heuristic آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
contents محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
What costs little is little esteemed . <proverb> آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
hand-held آنچه قابل نگهداری در دست است
I spoke my mind. آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
Except what is mentioned in paragraph 3. باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
desktop آنچه روی میز انجام میشود
desktop آنچه در بالا میز قرار دارد
blinds آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
predefined آنچه قبلا معرفی شده است
downloadable آنچه قابل بار کردن است
easy to use آنچه قابل فهم و انجام باشد
erasable آنچه قابل پاک شدن است
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
originals آنچه اول استفاده یا ساخته شود
synchronous آنچه همان با دیگری اجرا شود.
addressable آنچه قابل آدرس دهی است
available آنچه قابل دستیابی یا خرید است
blinded آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
adjacent آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
completing آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
complete آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
logical آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
original آنچه اول استفاده یا ساخته شود
specifies بیان واضح آنچه نیاز است
specify بیان واضح آنچه نیاز است
accidental آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
unconditional آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
continuous آنچه بدون توقف ادامه یابد
magnets آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
additional آنچه جمع شده یا اضافه است
frequents آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
impulsive آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
magnet آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
simultaneous آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
optional آنچه قابل انتخاب شدن باشد
frequent آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
blind آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specifying بیان واضح آنچه نیاز است
damaged آنچه آسیب یا رنج دیده است
ambiguity آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguities آنچه به روشنی تعریف نشده است
frequented آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
undetected آنچه تشخیص داده نشده است
defective خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
extras اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
audio مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
alternative آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com