English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
hidden آنچه قابل دیدن نیست
Other Matches
visible آنچه قابل دیدن است
visually آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visual آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visuals آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
non maskable interrupt سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
unwanted آنچه لازم نیست
used آنچه جدید نیست
lightweight آنچه سنگین نیست
lightweights آنچه سنگین نیست
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
peripheral آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
illegal آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
visible قابل دیدن
flexible آنچه قابل تغییر است
transportable آنچه قابل حمل است
variables آنچه قابل تغییر است
controllable آنچه قابل کنترل است
exchangeable آنچه قابل تغییر است
variable آنچه قابل تغییر است
expandable آنچه قابل گسترش باشد
extensible آنچه قابل گسترش است
computable آنچه قابل محاسبه است
audible آنچه قابل شنیدن است
convertible آنچه قابل تبدیل است
removable آنچه قابل جابجایی است
convertibles آنچه قابل تبدیل است
alterable آنچه قابل تغییر است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
quantifiable آنچه قابل شمارش است
movable آنچه قابل حرکت است
chargeable آنچه قابل شارژ است
recognizably آنچه قابل تشخیص است
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
erasable آنچه قابل پاک شدن است
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
easy to use آنچه قابل فهم و انجام باشد
downloadable آنچه قابل بار کردن است
addressable آنچه قابل آدرس دهی است
hand-held آنچه قابل نگهداری در دست است
available آنچه قابل دستیابی یا خرید است
optional آنچه قابل انتخاب شدن باشد
user آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
alternative آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
alternatives آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
selectable آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
manageable آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
audio مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
decompression تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . قابل نوشیدن نیست
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
It is beyond me. برای من قابل درک نیست.
random قابل پیش بینی نیست
randomly قابل پیش بینی نیست
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
invitation قابل دیدن رو صفحه DTP یا طرح گرافیکی در مرحله طراحی ولی چاپ نشده
invitations قابل دیدن رو صفحه DTP یا طرح گرافیکی در مرحله طراحی ولی چاپ نشده
protect محل حافظه که قابل تغییر نیست
unprotected که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
random number شمارهای که قابل پیش بینی نیست
protects محل حافظه که قابل تغییر نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر نیست
relocatable آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
permanent خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
irreversible process پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
You never can tell . کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
atoms مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protects محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
faulty شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
protect محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
read وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
hardwired program برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
atom مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
reads وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
fields فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
punctuation marks نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
punctuation mark نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
fielded فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
wires کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wire کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
conscious error خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
privacy قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
scramble کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
alien دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
aliens دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
pan- حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
pan حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
his conduct is object رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
unjustified نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
fixes دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fix دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
looks دیدن
sights دیدن
beholding دیدن
perceiving دیدن
on seeing him از دیدن او
catch sight of دیدن
sight دیدن
perceives دیدن
perceived دیدن
perceive دیدن
looked دیدن
look دیدن
observing دیدن
viewing دیدن
incur دیدن
view دیدن
twigs دیدن
viewed دیدن
incurring دیدن
seeing دیدن
incurs دیدن
views دیدن
observe دیدن
observed دیدن
observes دیدن
twig دیدن
coneive دیدن
descry دیدن
lay eyes on <idiom> دیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com