Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
Other Matches
flexible
آنچه قابل تغییر است
interchangeable
آنچه قابل تغییر است
hidden
آنچه قابل دیدن نیست
quantifiable
آنچه قابل شمارش است
convertibles
آنچه قابل تبدیل است
computable
آنچه قابل محاسبه است
transportable
آنچه قابل حمل است
selectable
آنچه قابل انتخاب باشد
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
visible
آنچه قابل دیدن است
exchangeable
آنچه قابل تغییر است
audible
آنچه قابل شنیدن است
removable
آنچه قابل جابجایی است
recognizable
آنچه قابل تشخیص است
expandable
آنچه قابل گسترش باشد
controllable
آنچه قابل کنترل است
alterable
آنچه قابل تغییر است
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
chargeable
آنچه قابل شارژ است
extensible
آنچه قابل گسترش است
convertible
آنچه قابل تبدیل است
variable
آنچه قابل تغییر است
movable
آنچه قابل حرکت است
variables
آنچه قابل تغییر است
recognizably
آنچه قابل تشخیص است
entertainable
قابل پذیرائی و یا نگهداری
erasable
آنچه قابل پاک شدن است
downloadable
آنچه قابل بار کردن است
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
available
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
optional
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
accessible
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
addressable
آنچه قابل آدرس دهی است
alternatives
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visually
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visuals
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
manageable
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
user
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
audio
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
visual
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
users
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
selectable
آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
alternative
آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
computer readable
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
usable
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
effective
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
reference
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
references
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
relocatable
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
lightweight
آنچه سنگین نیست
exclusive
آنچه شامل نمیشود
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
unwanted
آنچه لازم نیست
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
biased
آنچه اریب دارد
lightweights
آنچه سنگین نیست
used
آنچه جدید نیست
contiguous
آنچه اثر می گذارد
constant
آنچه تغییر نمیکند
constants
آنچه تغییر نمیکند
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
knowledge
آنچه دانسته است
auxiliaries
آنچه کمک میکند
auxiliary
آنچه کمک میکند
authentic
آنچه درست است
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
producing
آنچه تولید میکند
circulars
آنچه در یک دایره می چرخد
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
protective
آنچه حافظت میکند
incoming
آنچه از خارج می آید
retinue
نگهداری
retinues
نگهداری
internment
نگهداری
preservation
نگهداری
protection
نگهداری
keeping
نگهداری
guardianship
نگهداری
sustenance
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
sustention
نگهداری
upkeep
نگهداری
sustentation
نگهداری
safe guard
نگهداری
safe keeping
نگهداری
storage
نگهداری
holding
نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
detention
نگهداری
maintenance
نگهداری
conservation
نگهداری
retention
نگهداری
detentions
نگهداری
detainer
نگهداری
custody
نگهداری
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
value
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
unedited
آنچه ویرایش نشده است
identities
آنچه کسی یا چیزی است
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
malfunctioned
آنچه درست کار نکند
approximating
آنچه تقریبا درست است
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
clear
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
آنچه به سادگی فهمیده میشود
values
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
immediate
آنچه یکباره اتفاق افتد
common
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest
آنچه اغلب اتفاق میافتد
valuing
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
residual
آنچه در پشت سر باقی می ماند
availability
آنچه به آسانی بدست آید
clears
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
آنچه به سادگی فهمیده میشود
requirements
آنچه مورد نیاز است
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
commoners
آنچه اغلب اتفاق میافتد
malfunctioned
آنچه کامل کار نکند
malfunction
آنچه درست کار نکند
malfunction
آنچه کامل کار نکند
identity
آنچه کسی یا چیزی است
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
dependent
آنچه به دلیلی متغیر است
preformatted
آنچه فرمت شده باشد
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
malfunctions
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
آنچه درست کار نکند
finished
آنچه کامل شده است
maskable
آنچه نادیده گرفتنی است
efficient
آنچه که خوب کار میکند
thirds
آنچه بعد از دومین می آید
third
آنچه بعد از دومین می آید
differentials
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential
آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
characteristically
آنچه مخصوص یا ویژه است
electric
آنچه با الکتریسیته کار میکند
malfunctioning
آنچه خوب کار نکند
prior
آنچه قبلاگ رخ داده است
distant
آنچه در محلی قرار دارد
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
round
آنچه در دایره حرکت میکند
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
normal
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
restraints
نگهداری خودداری
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
conserved
نگهداری کردن
conserves
نگهداری کردن
categories of maintenance
انواع نگهداری
conserve
نگهداری کردن
categories of maintenance
طبقات نگهداری
restraint
نگهداری خودداری
maintenance status
وضعیت نگهداری
holding capacity
فرفیت نگهداری
maintain
نگهداری کردن
maintrain
نگهداری کردن
upkeep
نگهداری کردن
conserving
نگهداری کردن
record keeping
نگهداری سوابق
tended
نگهداری کردن از
LSD
نگهداری تحویل
field maintenance
نگهداری صحرایی
care
نگهداری موافبت
cared
نگهداری موافبت
cares
نگهداری موافبت
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
field capacity
فرفیت نگهداری
maintains
نگهداری کردن
maintained
نگهداری کردن
granfather file
نگهداری می شوند
holding costs
مخارج نگهداری
holding time
زمان نگهداری
program maintenance
نگهداری برنامه
account
نگهداری حسابها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com