Dictiornary-Farsi | آگاهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 34 (4 milliseconds)

English	Persian
acquaintance	آگاهی
advice	آگاهی
advertisement	آگاهی
The notice is too short [for me] .	آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
cognisance [British]	آگاهی
cognition	آگاهی
knowledge	آگاهی
realising [British]	آگاهی
realizing	آگاهی
understanding	آگاهی
information [on] about somebody] [something]	آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
[piece of ] advice	آگاهی
appreciation [awareness]	آگاهی
awareness	آگاهی
conscience [archaic for: consciousness]	آگاهی
conscious mind	آگاهی
consciousness	آگاهی


Other Matches

further information	آگاهی بیشتر
knowledge acquisition	آگاهی یابی
to give [provide] somebody [some] information	به کسی آگاهی دادن
We've given notice that we're moving out of the apartment.	ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
I heard it through the grapevine.	افرادی به طورغیر رسمی به من آگاهی دادند.
at a [the] minimum <adv.>	کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
at least [no less than] [not less than] <adv.>	کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
hang out one's shingle <idiom>	آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
They must give not less than 2 weeks' notice.	آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
alert	تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.	روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
alerts	تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted	تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
Sophrosyne	وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
CUG	ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
carrier	سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers	سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است