Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
Could you check the tyre pressure?
آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
Other Matches
Please check the spear tyre, too.
لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
Can you mend this puncture?
آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
Can you help me?
ممکن است کمکم کنید؟
Can you help me with my luggage?
ممکن است بارم را حمل کنید؟
Can you help me with my luggage?
ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Would you post this for me, please?
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Would you change the lamp please?
آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you change the tyre please?
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Would you call the head waiter, please?
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Could you help me carry my luggage?
ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
Would you let me know before we get to Durham?
ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
Please check the oil.
لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
switch
نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switches
نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switched
نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
perpetuting testtimony
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
logical
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
add
اضافه کنید زیاد کنید
adding
اضافه کنید زیاد کنید
adds
اضافه کنید زیاد کنید
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
tiring
تایر
tires
تایر
tyros
تایر
tyres
تایر
tyre
تایر
tire
تایر
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
car tire
[American]
تایر ماشین
car tyre
[British]
تایر ماشین
recapped
تایر روکش شده
recaps
تایر روکش شده
retread
تایر روکش شده
car tyres
[British]
تایر های ماشین
retreads
تایر روکش شده
car tires
[American]
تایر های ماشین
recapping
تایر روکش شده
combat tire
تایر جنگی خودرو
re tread
تایر روکش شده
recap
تایر روکش شده
snow tire
لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
conceivable
ممکن
posse
ممکن
thinkable
ممکن
possible
ممکن
posses
ممکن
feasible
ممکن
workable
<adj.>
ممکن
makeable
<adj.>
ممکن
makable
[spv. makeable]
<adj.>
ممکن
manageable
<adj.>
ممکن
feasible
<adj.>
ممکن
doable
<adj.>
ممکن
practicable
<adj.>
ممکن
contrivable
<adj.>
ممکن
achievable
<adj.>
ممکن
makable
<adj.>
ممکن
executable
<adj.>
ممکن
possible
[doable, feasible]
<adj.>
ممکن
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
perchance
ممکن است
warnings
توجه به خط ر ممکن
warning
توجه به خط ر ممکن
perhaps
ممکن است
impracticable
<adj.>
غیر ممکن
interactive
را ممکن میکند
available
ممکن الحصول
inexecutable
<adj.>
غیر ممکن
unfeasible
<adj.>
غیر ممکن
mayhap
ممکن است
ternary
با سه حالت ممکن
possible capacity
گنجایش ممکن
impossible
غیر ممکن
as far as possible
هر چه ممکن است
possibilities
چیز ممکن شق
possibility
چیز ممکن شق
multilevel
با مقادیر ممکن
to be posible
ممکن بودن
probable error
خطای ممکن
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
say no more
بس کنید
ease off
شل کنید
minimise
کوچک کردن تا حد ممکن
pron to
با حداکثر سرعت ممکن
an impossible act
کار غیر ممکن
as much as possible
هر قدر ممکن است
nemo tenetur ad impossible
غیر ممکن وادارکرد
i may go
ممکن است بروم
probable error
خطای ممکن
[ریاضی]
leg
مسیر ممکن در یک تابع
to the nth degree
<idiom>
بالاترین وجه ممکن
feasible solutions
راه حلهای ممکن
legs
مسیر ممکن در یک تابع
may
ممکن است میتوان
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
dele
پاک کنید
cautions
توجه کنید
cautioning
توجه کنید
cautioned
توجه کنید
vide infara
را نگاه کنید
wait a second
تامل کنید
oyez
گوش کنید
oyez
توجه کنید
Turn (let) the dog loose.
سگ راباز کنید
push the door to
در راپیش کنید
recive
مصرف کنید
attention to orders
توجه کنید
repeat
تکرار کنید
caution
توجه کنید
hurry up
عجله کنید
have patience with me
با من حوصله کنید
supposes
فرض کنید
repeats
تکرار کنید
into a ball
نخ راگلوله کنید
deletes
حذف کنید
deleting
حذف کنید
supposing
فرض کنید
leontief table
نگاه کنید به :
accelerando
کم کم تند کنید
suppose
فرض کنید
delete
حذف کنید
move out
حرکت کنید
hold hard
صبر کنید
give it a wipe
انراخشک کنید
i say
نگاه کنید
deleted
حذف کنید
make a hurry
عجله کنید
keep at it
مداومت کنید
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
Could you bring me ... ?
ممکن است ... برایم بیاورید؟
ultimate strength
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
Excuse me. May I get by?
ببخشید. ممکن است رد شوم؟
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
may i go yes you may
ایا ممکن است من بروم
he may come late
ممکن است دیر بیاید
perhaps you have seen it
ممکن است انرادیده باشید
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
shift colors
پرچم را تعویض کنید
she your profit with him
سودخودرابا اوتقسیم کنید
Notice the details!
توجه کنید به جزییات !
Please behave yourself . Please be courteous.
ادب را رعایت کنید
maydays
خطر کمک کنید
off with his head
سرش را از تن جدا کنید
mayday
خطر کمک کنید
Full tank, please.
لطفا باک را پر کنید.
do good to others
بدیگران نیکی کنید
cease engagement
درگیری را قطع کنید
Turn the water tap on .
شیر آب را باز کنید
single file
به ستون یک حرکت کنید
When will you depart?
کی شما حرکت می کنید؟
observe silence
سکوت را رعایت کنید
wait a little
کمی صبر کنید
wait a minute
یک دقیقه صبر کنید
wait a minute
اندکی صبر کنید
wait a second
اندکی صبر کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com