English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Can you serve me immediately? آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
Other Matches
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
May I have a bath towel? ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have some hangers? ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
May I have some toiletpaper? ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Please heat up my food. لطفا" غذایم را داغ کنید
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
remind me ofit یاد من بیاورید
remind me ofit ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
You should not over – exert yourself. نباید بخودتان فشار بیاورید
Please bring me the orifinal letter . عین نامه را برایم بیاورید
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
steady on لوله توپ را به اهستگی تاروی هدف بیاورید
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
fastest فورا
fasts فورا
at call فورا
before you can say knife فورا
out of hand فورا
at once فورا
fasted فورا
fast فورا
immediately فورا"
instantly فورا"
expressly فورا
forthwith فورا
instants فورا
instant فورا
before you know it فورا
here and now <idiom> فورا
instantaneously فورا"
straightway فورا
anon فورا
straightaway فورا
right away فورا
right off فورا
right away <idiom> فورا ،بی درنگ
scrams فورا برو
scram فورا برو
therewith فورا درنتیجه ان
forthrights فورا` بیدرنگ
extemporizes فورا تهیه کردن
extemporizing فورا تهیه کردن
I must leave at once. باید فورا بروم.
Simultaneously. In a jiffy. درآن واحد ( فورا")
to snap at an invitation دعوتی را فورا پذیرفتن
extemporized فورا تهیه کردن
extemporize فورا تهیه کردن
extemporising فورا تهیه کردن
extemporises فورا تهیه کردن
extemporised فورا تهیه کردن
get down to brass tacks <idiom> فورا شروع به تصمیم گیری
Call a doctor quickly. فورا پزشک خبر کنید.
Call an ambulance quickly. فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Suit the action to the word. حرفی را فورا" عملی کردن
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
feasible <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
possible ممکن
contrivable <adj.> ممکن
posses ممکن
achievable <adj.> ممکن
posse ممکن
conceivable ممکن
makable <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
workable <adj.> ممکن
executable <adj.> ممکن
thinkable ممکن
feasible ممکن
practicable <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
perchance ممکن است
impossible غیر ممکن
multilevel با مقادیر ممکن
warning توجه به خط ر ممکن
probable error خطای ممکن
ternary با سه حالت ممکن
warnings توجه به خط ر ممکن
to be posible ممکن بودن
available ممکن الحصول
mayhap ممکن است
possible capacity گنجایش ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
interactive را ممکن میکند
possibilities چیز ممکن شق
unfeasible <adj.> غیر ممکن
possibility چیز ممکن شق
perhaps ممکن است
inexecutable <adj.> غیر ممکن
impracticable <adj.> غیر ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
leg مسیر ممکن در یک تابع
legs مسیر ممکن در یک تابع
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
pron to با حداکثر سرعت ممکن
probable error خطای ممکن [ریاضی]
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
i may go ممکن است بروم
an impossible act کار غیر ممکن
may ممکن است میتوان
as much as possible هر قدر ممکن است
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
he may come late ممکن است دیر بیاید
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
May I have a word with you? ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
optimize کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
Can you help me with my luggage? ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
May I change this? آیا ممکن است این را عوض کنم؟
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
tabling لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Could you move the table a little bit ? ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟
concentrator گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Will you have our luggage sent up? آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟
branchpoint نقط های در برنامه که در آن ممکن است جهش رخ دهد
May I trouble you to pass the salt please. ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه )
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Could you help me carry my luggage? ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
tables لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Could you check the tyre pressure? آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
paths مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
tabled لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com