English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
Other Matches
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
in the non-smoking section در قسمت غیر سیگاری ها
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
petitioning creditor بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
aristocracies حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
at any price بهر قسمت که باشد
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
dag قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
prime عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primed عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primes عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
ford قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fords قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
forded قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
linear روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
puffer سیگاری
smoker سیگاری ها
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
non-smoker غیر سیگاری ها
ash-hole زیر سیگاری
to light a cigarette سیگاری را روشن کردن
tubular لوله مانند سیگاری شکل
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
throttled عبور قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
possible ممکن
feasible ممکن
feasible <adj.> ممکن
thinkable ممکن
manageable <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
posses ممکن
posse ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
conceivable ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
practicable <adj.> ممکن
makable <adj.> ممکن
workable <adj.> ممکن
executable <adj.> ممکن
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
ternary با سه حالت ممکن
unfeasible <adj.> غیر ممکن
impracticable <adj.> غیر ممکن
interactive را ممکن میکند
inexecutable <adj.> غیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
mayhap ممکن است
possible capacity گنجایش ممکن
probable error خطای ممکن
possibility چیز ممکن شق
impossible غیر ممکن
possibilities چیز ممکن شق
warnings توجه به خط ر ممکن
to be posible ممکن بودن
warning توجه به خط ر ممکن
multilevel با مقادیر ممکن
available ممکن الحصول
perchance ممکن است
perhaps ممکن است
probable error خطای ممکن [ریاضی]
i may go ممکن است بروم
may ممکن است میتوان
an impossible act کار غیر ممکن
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
leg مسیر ممکن در یک تابع
legs مسیر ممکن در یک تابع
as much as possible هر قدر ممکن است
pron to با حداکثر سرعت ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
he may come late ممکن است دیر بیاید
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
optimize کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
Can you help me with my luggage? ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
May I change this? آیا ممکن است این را عوض کنم؟
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Can you serve me immediately? آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com