English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
English Persian
gummite ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
Other Matches
silhouettes نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouette نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
uranium اورانیم
transuranic دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
transuranium دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
reddish مایل بقرمز
matelot رنگ ابی مایل بقرمز
ruffous بور خرمایی مایل بقرمز
rufous بور خرمایی مایل بقرمز
lama رنگ زرد مایل بقرمز
lamas رنگ زرد مایل بقرمز
royal purple رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
maroon شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
sanguinity برنگ خون
wheaten برنگ گندم
violaceous برنگ بنفشه
strawy برنگ کاه
lightsome برنگ روشن
pinto رنگ برنگ
rosily برنگ قرمز
sepal oid برنگ کاسبرگ
bloodred برنگ خون
bronzes برنگ برنز
brassiest برنگ برنج
brassy برنگ برنج
bronze برنگ برنز
crimson برنگ خون
bloody برنگ خون
brassier برنگ برنج
indigo برنگ نیلی
bloodier برنگ خون
bloodiest برنگ خون
versicolour رنگ برنگ شده
to change colour رنگ برنگ شدن
rubiginous برنگ قرمز اجری
chromatographic وابسته برنگ نگاری
sanguine قرمز برنگ خون
opalline برنگ عین الشمس
encrimson برنگ لاکی دراوردن
cerulean برنگ ابی نیلگون
amaranthine برنگ تاج خروسی
iridescence رنگ برنگ شونده
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
incarnate برنگ گوشتی مجسم کردن
tan برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
marble cake کیک کره دار برنگ روشن
pyrope هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
gahnite ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
grisaille نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
euclase بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
manila paper یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
scarlet letter حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com