Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
fusion
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
fusions
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
Other Matches
management group
ائتلاف چند شرکت
consortium
ائتلاف چند شرکت
consortia
ائتلاف چند شرکت
consortiums
ائتلاف چند شرکت
pools
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pooled
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
consortium
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortiums
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
wordprocessing
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
entrymate
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
pcm
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
north atlantic treaty organization (nato
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
coalescence
ائتلاف
coalition
ائتلاف
pool
ائتلاف
pooled
ائتلاف
pools
ائتلاف
synoecy
ائتلاف
synoeky
ائتلاف
coalitions
ائتلاف
integration
ائتلاف
entent
ائتلاف
coalesce
ائتلاف کردن
the triple entent
ائتلاف سه گانه
the little entente
ائتلاف صغیر
management group
ائتلاف تجاری
coalescing
ائتلاف کردن
consortia
ائتلاف تجاری
federalize
ائتلاف کردن
the little entent
ائتلاف کوچک
the little entente
ائتلاف کوچک
consortium
ائتلاف تجاری
colligate
ائتلاف کردن
coalesces
ائتلاف کردن
coalesced
ائتلاف کردن
consortiums
ائتلاف تجاری
trusted
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts
اتحادیه شرکتها ائتلاف
the coalition parties
احزاب ائتلاف کننده
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
balkan entent
ائتلاف ممالک بالکان
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
consortium
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
integrator
ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
consortia
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortiums
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
popular front
ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
world federalism
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
pools
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
association
شرکت
handing
شرکت
hand
شرکت
company
شرکت
incorporation
شرکت
corporation
شرکت
corporations
شرکت
enterprises
شرکت
partnerships
شرکت
business
شرکت
partnership
شرکت
fellowsh
شرکت
cahoot
شرکت
EIS
ول شرکت
associations
شرکت
contribution
شرکت
companies
شرکت
businesses
شرکت
firmer
شرکت
houses
شرکت
consociation
شرکت
house
شرکت
concerns
شرکت
firms
شرکت
firmest
شرکت
contributions
شرکت
firm
شرکت
enterprise
شرکت
housed
شرکت
participation
شرکت
concern
شرکت
trading company
شرکت تجارتی
unlimited liability company
شرکت تضامنی
compulsory partnership
شرکت قهری
business
شرکت تجاری
company union
اتحادیه شرکت
company secretary
منشی شرکت
company seal
مهر شرکت
company law
قوانین شرکت
businesses
شرکت تجاری
founder
موسس شرکت
voluntary partnership
شرکت اختیاری
C.O
مخفف شرکت
affiliated company
شرکت وابسته
sit in on
<idiom>
شرکت درجلسه
play ball with someone
<idiom>
شرکت منصفانه
aiding and abetting
شرکت در جرم
article of a company
اساسنامه شرکت
article of association
اساسنامه شرکت
corporatism
شرکت گرایی
participating
شرکت کننده
joint-stock company
شرکت سهامی
joint-stock companies
شرکت سهامی
private enterprise
شرکت خصوصی
acting company
شرکت عامل
assist
شرکت جستن
assisted
شرکت جستن
assisting
شرکت جستن
assists
شرکت جستن
articles of assosiation
اساسنامه شرکت
artieles of association
شرکت ناور
corporation
شرکت سهامی
champerty
شرکت در دعوا
civil partnership
شرکت مدنی
commercial company
شرکت تجاری
equities
حق صاحبان شرکت
equity
حق صاحبان شرکت
airlines
شرکت هواپیمایی
airline
شرکت هواپیمایی
commercial firm
شرکت تجارتی
winding up
انحلال شرکت
certificate of incorporation
شرکت نامه
branch of a company
شعبه شرکت
corporations
شرکت سهامی
unity
وحدت شرکت
associated company
شرکت وابسته
associative
شرکت پذیر
associativity
شرکت پذیری
company network
شبکه شرکت
society
شرکت کمیته
societies
شرکت کمیته
subsidiary
شرکت تابعه
subsidiaries
شرکت تابعه
entry
شرکت کننده
proportional liability partnership
شرکت نسبی
parcenary
شرکت مشاع
parcenary
شرکت در ارث
contribute
شرکت کردن
pall bearer
شرکت میکند
stand-ins
شرکت کردن
stand-in
شرکت کردن
stand in
شرکت کردن
participates
شرکت کردن
parent company
شرکت مادر
parent company
شرکت اصلی
private corporation
شرکت خصوصی
private company
شرکت خصوصی
contributes
شرکت کردن
participative
شرکت کننده
participable
شرکت بردار
participable
شرکت کردنی
contributed
شرکت کردن
participated
شرکت کردن
microsoft corporation
شرکت مایکروسافت
insurance company
شرکت بیمه
memorandum of association
اساسنامه شرکت
memorandom of association
اساسنامه شرکت
joint stock company
شرکت سهامی
joint stock
شرکت سهامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com