English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
English Persian
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
Other Matches
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
law of procedure قانون ائین دادرسی
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
criminal proceedure code قانون ایین دادرسی کیفری
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
zoroastrianism ائین زردشتی
pareseeism ائین زرتشتی
convention ائین قراردادی
conventions ائین قراردادی
article of a building by law ائین نامه ساختمان
field manual ائین نامه صحرایی
technical manual ائین نامه فنی
formalism رعایت ائین و اداب
solemnly موقرانه با ائین و تشریفات
soldier's manual ائین نامه راهنمای سربازان
punitive کیفری
pnitive کیفری
retributory کیفری
punitory کیفری
penal کیفری
retributive کیفری
p sexual relations امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
criminal جنایی کیفری
retribution کیفری مجازاتی
criminal psychology روانشناسی کیفری
criminals جنایی کیفری
criminal responsibility مسوولیت پذیری کیفری
absolution منع تعقیب کیفری
penal codes مجموعه حقوق کیفری
penal code مجموعه حقوق کیفری
to be after somebody پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
qui tam action دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
trial دادرسی
legal procedure دادرسی
justicing دادرسی
justiceship دادرسی
trials دادرسی
litigation دادرسی
hearing دادرسی
hearings دادرسی
justiciable قابل دادرسی
speedy trial دادرسی فوری
stay of proceedings تعلیق دادرسی
judgment داوری دادرسی
judgement دادرسی فتوی
prosecution team تیم دادرسی
public trial دادرسی علنی
re hearing اعاده دادرسی
stay of proceedings توقیف دادرسی
re trial اعاده دادرسی
new trial اعاده دادرسی
procedure ایین دادرسی
military justice دادرسی نظامی
summery proceedings دادرسی اختصاری
judgement دادرسی داوری
venues محل دادرسی
hearing استماع دادرسی
venue محل دادرسی
civil litigation دادرسی مدنی
costs خسارت دادرسی
with costs با هزینه دادرسی
costs هزینه دادرسی
hearings استماع دادرسی
trial in presence of the parties دادرسی حضوری
ex parte trial دادرسی غیابی
judgements دادرسی فتوی
judgements دادرسی داوری
judgments دادرسی فتوی
criminal proceedings دادرسی جزائی
costs of proceedings هزینه دادرسی
judgments دادرسی داوری
rehearing جلسه دادرسی مجدد
taxation of costs مالیات هزینه دادرسی
with costs بعلاوه هزینه دادرسی
to delay the proceedings به تأخیر انداختن دادرسی
security for cost تامین هزینه دادرسی
oyer تقاضای استماع یا دادرسی
code of procedure قانون ایین دادرسی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
hearing incamera دادرسی غیر علنی
in camera proceedings دادرسی غیر علنی
bill of costs صورت هزینه دادرسی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
mistrial دادرسی پوچ وبی نتیجه
judges فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judging فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judge فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
oyez اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
judged فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
penalizing کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalising کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizes کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalises کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalized کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalize کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalised کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
legal aid معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
commander's manual ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
lyuch law مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
the inquisition دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
refresher حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
summing up evidence نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
lord high stew of england رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
to hear a case دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
arrests جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
judge advocate general رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com