English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (9 milliseconds)
English Persian
silky ابریشم نما
sericeous ابریشم نما
Search result with all words
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
cocoon پیله کرم ابریشم
cocoons پیله کرم ابریشم
floss ابریشم خام
floss نخاله ابریشم
silken ابریشم پوش حریری
silken ابریشم نماکردن
silk worm کرم ابریشم
silkworm کرم ابریشم
silkworms کرم ابریشم
silk ابریشم
silk نخ ابریشم
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
rayon ابریشم مصنوعی
actate silk ابریشم استاتی
aigrette کرک یا ابریشم
artifical silk ابریشم مصنوعی
artificial silk ابریشم مصنوعی
caseworm نوعی کرم ابریشم
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
filature ابریشم پیچی
filoselle ابریشم پست
floss silk ابریشم خام
flossy شبیه ابریشم خام
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
marabou نوعی ابریشم خام
marabout نوعی ابریشم خام
mimosa درخت گل ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
organzine ابریشم تابیده
organzine ابریشم باقی
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
raw silk ابریشم خام
ser پرورش کرم ابریشم
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
silk covered سیم ابریشم پوش
silk tasseled گل ابریشم
sleave ابریشم خامه
sleave silk ابریشم خام
sleave silk ابریشم نتابیده
slub ابریشم نیم تاب
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
tussah کرم ابریشم شرقی
tusseh کرم ابریشم شرقی
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
tussore کرم ابریشم شرقی
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
caterpillar کرم ابریشم
coccon پیله ابریشم
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
natural silk ابریشم طبیعی
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
silk accents فرش های گل ابریشم
silk cocoon پیله ابریشم
vase structure بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com