Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English
Persian
extragalactic nebula
ابری برون کهکشانی
Other Matches
extragalactic
برون کهکشانی
extragalactic nebula
سحابی برون کهکشانی
intergalactic
بین کهکشانی
galactic cluster
خوشه کهکشانی
extragalactic
خارج کهکشانی
cluster of galaxies
مجموعه کهکشانی
heavier
ابری
heavies
ابری
heaviest
ابری
heavy
ابری
nubilous
ابری
clouded
ابری
cloudy
ابری
nebula
ابری
acloud
ابری
nedula
ابری
overcast
ابری
nebulose
ابری
flossflower
گل ابری
reeky
ابری
sponginess
حالت ابری
owl nebula
ابری جعد
aquarius nebula
ابری دلو
planetary nebula
ابری سیارهای
ring nebula
ابری حلقوی
veil nebula
ابری پرده
tarantula nebula
ابری طلاماهی
star nebula
ابری ستارهای
star cloud
ابری ستارهای
crab nebula
ابری خرچنگی
dapple
لکه ابری
flecker
ابری کردن
horsehead nebula
ابری سراسب
thick
تیره ابری
thicker
تیره ابری
thickest
تیره ابری
lagoon nebula
ابری مرداب
gloom
ابری بودن
emission nebula
ابری تشعشعی
dummbbell nebula
ابری دمبل
orion nebula
ابری جبار
obnubilate
ابری کردن
nebulosity
حالت ابری
overcloud
ابری یا تیره شدن
marbleize
رنگ ابری کردن
horsehead nebula
ابری کله اسبی
lyraring nebula
ابری حلقوی شلیاق
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
heavily overcast
ابری متراکم
[هواشناسی]
It is cloudy.
هوا ابری است.
to overcloud
ابری شدن
[هوشناسی]
to cloud over
ابری شدن
[هوشناسی]
marbles
رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
marble
رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
emission nebula
ابری نشری سحابی گسیلشی
outputs
برون ده
outhaul line
برون کش
extrados
برون سو
outsides
برون
outside
برون
without
برون
output
برون ده
exogenous
برون زا
outcrops
برون زد
outcrop
برون زد
On Thursday it will be variably cloudy
[cloudy with sunny intervals]
.
پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
thunderhead
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
offline
برون خطی
self contained
برون بی نیاز
superficial degradation
برون تباهی
exvia
برون زیست
exudation
برون نشست
extraterritoriality
برون مرزی
extraterritorial
برون مرزی
extratensive
برون نگر
extrajection
برون اندازی
the out ward eye
چشم برون
drive!
برون!
[با ماشین]
out group
برون گروه
outer directed
برون وابسته
objectivism
برون گرایی
outlier
برون هشته
oversea
برون مرزی
outsight
برون بینی
egest
برون کردن
pericardium
برون شامه دل
extroversion
برون گرایی
extrapolations
برون یابی
outputs
برون داد
ectoparasite
انگل برون زی
output
برون داد
eccentricity
برون مرکزی
ectorderm
برون پوست
effuent
برون ریز
suburban
برون شهری
evacuation
برون ریزی
evacuation
برون بری
out flow
برون ریز
extroverts
برون گرای
extrovert
برون گرای
accommodations
برون سازی
effusion
برون ریزی
effusion
برون تراوی
effusions
برون ریزی
immigration
برون کوچی
physiognomies
برون چهر
physiognomy
برون چهر
accommodation
برون سازی
acting out
برون ریزی
extrapolation
برون یابی
effusions
برون تراوی
copper extraction
برون کشیدن مس
epithelium
برون پوش
exocathection
برون پردازی
exogenous variable
متغیر برون زا
exopsychic
برون روانی
discharges
برون ریزی
discharge
برون ریزی
objectives
برون ذات
externality
برون بودگی
objective
برون ذات
exteroceptive
برون تنی
exterritorial
برون مرزی
emigration
برون کوچی
purges
برون ریزی
purged
برون ریزی
purge
برون ریزی
extracyclic
برون حلقهای
extrafusal
برون دوکی
off line
برون خطی
exocrine
برون تراو
suburb
برون شهر
exogamy
برون پیوندی
exogamy
برون همسری
exogen
گیاه برون رو
exogenous
برون روینده
exogenous
برون زاد
eccentricities
برون مرکزی
to reveal itself
از پرده برون افتادن
outputs
برون گذاشت برونگذار
extrapolating
برون یابی کردن
extrapolated
برون یابی کردن
output
برون گذاشت برونگذار
peritoneum
برون شامه روده ها
State Department
وزارت برون مرز
extrapolate
برون یابی کردن
extrapolates
برون یابی کردن
extrapyramidal system
دستگاه برون هرمی
outbreeding
برون زاد اوری
out of line coding
کدگذاری برون خطی
offset distance
فاصله برون محوری
offline storage
انباره برون خطی
offline operation
عمل برون خطی
exocrine gland
غده برون ریز
off line storage
حافظه برون خطی
off line operation
عملکرد برون خطی
epicarp
پوست میوه برون بر
exogamy
برون زاد اوری
high seas
ابهای برون مرزی
exosomatic method
روش برون تنی
extraterritoriality
حقوق برون مرزی
exterritoriality
حقوق برون مرزی
extraspectral hue
فام برون طیفی
ectoplasm
اکتوپلاسم برون مایه
outward looking policy
سیاست برون نگر
pericardial
وابسته به برون شامه دل
pericardiac
وابسته به برون شامه دل
supinator muscle
عضله برون گردان
discharge of affect
برون ریزی هیجانی
cloud design
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
off page connector
اتصال دهنده برون صفحهای
exudate
ترشح التهابی برون نشست
with out book
برون سند کتابی ازبر
pericarditis
اماس برون شامه قلب
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
exogamous
وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
to let out
اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
differentiating cicuit
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
bedim
با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
ectoplasm
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
cloud
ابری شدن سایه افکن شدن
clouds
ابری شدن سایه افکن شدن
clouding
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
evertor
عضله برون گرداننده عضله راجعه
mottle
لکه لکه ابری
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com