Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (9 milliseconds)
English
Persian
ring nebula
ابری حلقوی
Search result with all words
lyraring nebula
ابری حلقوی شلیاق
Other Matches
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
cloudy
ابری
heavier
ابری
heavies
ابری
heaviest
ابری
heavy
ابری
acloud
ابری
nubilous
ابری
overcast
ابری
nedula
ابری
nebula
ابری
nebulose
ابری
flossflower
گل ابری
reeky
ابری
clouded
ابری
dummbbell nebula
ابری دمبل
veil nebula
ابری پرده
star cloud
ابری ستارهای
dapple
لکه ابری
owl nebula
ابری جعد
tarantula nebula
ابری طلاماهی
star nebula
ابری ستارهای
sponginess
حالت ابری
crab nebula
ابری خرچنگی
planetary nebula
ابری سیارهای
aquarius nebula
ابری دلو
emission nebula
ابری تشعشعی
orion nebula
ابری جبار
gloom
ابری بودن
thicker
تیره ابری
thickest
تیره ابری
nebulosity
حالت ابری
lagoon nebula
ابری مرداب
horsehead nebula
ابری سراسب
obnubilate
ابری کردن
flecker
ابری کردن
thick
تیره ابری
loop code
کد حلقوی
cricoid
حلقوی
orbiculate
حلقوی
ring cartilage
حلقوی
convolute
حلقوی
terete
حلقوی
vortical
حلقوی
vortiginous
حلقوی
annulate
حلقوی
annulated
حلقوی
sigmoid
حلقوی
annular
حلقوی
heavily overcast
ابری متراکم
[هواشناسی]
horsehead nebula
ابری کله اسبی
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
marbleize
رنگ ابری کردن
It is cloudy.
هوا ابری است.
to cloud over
ابری شدن
[هوشناسی]
overcloud
ابری یا تیره شدن
extragalactic nebula
ابری برون کهکشانی
to overcloud
ابری شدن
[هوشناسی]
ring tension
کشش حلقوی
ring nebula
سحابی حلقوی
interlocking
حلقوی بافتن
ringbolt hitching
خفت حلقوی
ring armature
ارمیچر حلقوی
snap ring
خار حلقوی
peristalsis
حرکات حلقوی
ring network
شبکه حلقوی
loop antenna
انتن حلقوی
bustle pipe
لوله حلقوی
cup point
تیزی حلقوی
curl field
میدان حلقوی
ring
جسم حلقوی
fairy ring
قارچ حلقوی
apple ring fender
دفرای حلقوی
verticillation
ارایش حلقوی
annulus
حلقه حلقوی
annular projection
برامدگی حلقوی
annular jet
فوران حلقوی
loop knot tie
گره حلقوی
loop mill rolling
نوردکاری حلقوی
annular burner
مشعل حلقوی
ringing
حلقوی شدن
annular eclipse
کسوف حلقوی
marbles
رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
emission nebula
ابری نشری سحابی گسیلشی
marble
رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
circular shift
تغییر مکان حلقوی
lyraring nebula
سحابی حلقوی شلیاق
vortex
جریان حلقوی یا گردابی
wakes
جریانهای حلقوی بال
waked
جریانهای حلقوی بال
vortexes
جریان حلقوی یا گردابی
vortices
جریان حلقوی یا گردابی
atoll
جزیره مرجانی حلقوی
wake
جریانهای حلقوی بال
atolls
جزیره مرجانی حلقوی
bagel
نان شیرینی حلقوی
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
induction ring heater
گرمکن حلقوی القائی
vortex drag
پسای جریانهای حلقوی
convoluted
بهم تابیده حلقوی
uncoiled
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoil
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoils
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling
غیر حلقوی کردن یا شدن
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
mantle ring
تیر حمال حلقوی شکل
toothed ring armature
ارمیچر حلقوی دندانه دار
warp-loop fringe
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
coil antenna
انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
vortex sheet
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
On Thursday it will be variably cloudy
[cloudy with sunny intervals]
.
پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
slots
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slotting
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slot
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
annular
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
rotate
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
thunderhead
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
ring and bead sight
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruffe
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
cloud design
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
bedim
با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
card
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
clouds
ابری شدن سایه افکن شدن
clouding
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
mottle
لکه لکه ابری
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com