English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (2 milliseconds)
English Persian
horsehead nebula ابری کله اسبی
Other Matches
kelpy جن اسبی
equine اسبی
horsey اسبی
kelpie جن اسبی
horse car واگن اسبی
horsecar واگن اسبی
horseshoe magnet اهنربای نعل اسبی
prancer اسبی که روی دو پا بلندمیشود
horseshoe shaped section مقطع نعل اسبی
dragon گردان سوار اسبی
horse اسبی وابسته به اسب
to ride on a horse اسبی را سوار شدن
to ride on a horse روی اسبی سوارشدن
dragons گردان سوار اسبی
ponytail ارایش دم اسبی گیسو
ponytails ارایش دم اسبی گیسو
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
highweight اسبی که زیادترین وزن راگرفته
to put money on a horse روی اسبی گرو بستن
to chant a horse بازبان بازی یاتعریف اسبی رافروختن
daisy cutter اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
tramway واگن راه اهن برقی یا اسبی
stealer اسبی که بطور غیرمنتظره پیروز شده
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
limulus خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
also eligible اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
flossflower گل ابری
reeky ابری
nubilous ابری
nedula ابری
nebulose ابری
nebula ابری
acloud ابری
clouded ابری
heaviest ابری
heavies ابری
heavier ابری
overcast ابری
cloudy ابری
heavy ابری
star cloud ابری ستارهای
lagoon nebula ابری مرداب
nebulosity حالت ابری
thick تیره ابری
thicker تیره ابری
thickest تیره ابری
tarantula nebula ابری طلاماهی
obnubilate ابری کردن
orion nebula ابری جبار
star nebula ابری ستارهای
planetary nebula ابری سیارهای
ring nebula ابری حلقوی
veil nebula ابری پرده
owl nebula ابری جعد
dapple لکه ابری
dummbbell nebula ابری دمبل
emission nebula ابری تشعشعی
flecker ابری کردن
sponginess حالت ابری
aquarius nebula ابری دلو
crab nebula ابری خرچنگی
gloom ابری بودن
horsehead nebula ابری سراسب
sleepers میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleeper میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
albanega [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
heavily overcast ابری متراکم [هواشناسی]
to cloud over ابری شدن [هوشناسی]
It is cloudy. هوا ابری است.
to overcloud ابری شدن [هوشناسی]
lyraring nebula ابری حلقوی شلیاق
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
marbleize رنگ ابری کردن
overcloud ابری یا تیره شدن
emission nebula ابری نشری سحابی گسیلشی
marbles رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
marble رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
On Thursday it will be variably cloudy [cloudy with sunny intervals] . پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
thunderhead توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
cloud design طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
cavalry سوار نظامی سوار اسبی
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
bedim با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
hobbledehoy کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
groundhog day روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
clouding ابری شدن سایه افکن شدن
cloud ابری شدن سایه افکن شدن
clouds ابری شدن سایه افکن شدن
cloud lattice design طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
mottle لکه لکه ابری
northen america nebula ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com