English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
froe ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
Other Matches
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
compensator ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
expanded memory system ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
colluvim تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
dental floss نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
false work تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
cape chisel قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
maneuvering vent شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
kickboard تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
tailboard تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
fulham طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
fogging اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
inst ابزاری
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
gun تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
laced valley [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
instrumental variable متغیر ابزاری
tool steels فولادهای ابزاری
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
expansion تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
slotting شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
slots شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
gill slit شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
cards تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
built up frog قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
bowtell [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
bowtelle [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
populate 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
micros تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
soft tooling ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
simscript زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
practice plug وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
winging بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
planking تخته پوشی تخته بندی
plywood تخته لایی تخته چند لا
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
veronica ابزاری که با Gopher کار میکند تا به کاربر کمک کند تا اطلاعات یا فایل راروی WWW پیدا کند
plank تخته تخته کردن
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
i had no idea he was going که او میرود
the train runs without a stop میرود
he is going میرود
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
it wont wash اگرانرابشویندرنگش میرود
if he goes اگر او میرود
presumedly احتمال میرود
the probability is احتمال میرود
in all probability احتمال کلی میرود
bleeder کسی که خونش میرود
neck or nothing یا سر میرود یا کلاه می اید
bleeders کسی که خونش میرود
night walker کسیکه در خواب راه میرود
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
cat burglar <idiom> دزدی که از دیوار بالا میرود
where does this road lead to این راه بکجا میرود
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
churchgoers کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoer کسی که مرتب به کلیسا میرود
he made a show of goung چنان وانمودکردکه گویی میرود
apostrophe که درموارد زیر بکار میرود
the scale preponderates کفه ترازو پایین میرود
apostrophes که درموارد زیر بکار میرود
saltigrade کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
grifter فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
moviegoer کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoers کسی که اغلب به سینما میرود
it promisews to be easy امید میرود اسان باشد
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
Where does this road lead to? این جاده به کجا میرود؟
day-tripper کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
chaperones شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
studs زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lampron چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
pneumatometer الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
chaperon شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
it may be presumed that احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperons شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperone شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
companion ladder نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
playgoer ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
day-trippers کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
She will only date you if you ... او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
lapboard تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
lakh سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com