English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
assets ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
Other Matches
assets مایملک دارایی
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
economizing صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
foreign attachment توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
possessions مایملک
holding مایملک
property مایملک
personal property مایملک شخصی
equity مایملک شرکاء
property علاقه مایملک
installation property مایملک موسسه
equities مایملک شرکاء
possession مایملک مستملکات
fixture توابع مایملک بلامعارض
he inherited a large fortune دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
finance رسته دارایی دارایی
finances رسته دارایی دارایی
financed رسته دارایی دارایی
financing رسته دارایی دارایی
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
accouterment تجهیزات
rig تجهیزات
materiel تجهیزات
rigged تجهیزات
rigs تجهیزات
instrumentation تجهیزات
parroted تجهیزات ای اف اف
appliances تجهیزات
device تجهیزات
acoutrement تجهیزات
devices تجهیزات
fixture تجهیزات
accouterments تجهیزات
equipment تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
appliance تجهیزات
transfer equipment تجهیزات
parrot تجهیزات ای اف اف
equipments تجهیزات
parroting تجهیزات ای اف اف
means دارایی
finance دارایی
asset دارایی
pursing دارایی
purses دارایی
pursed دارایی
purse دارایی
portfolios دارایی
financing دارایی
holding دارایی
possession دارایی
financed دارایی
finances دارایی
property دارایی
portfolio دارایی
fortune دارایی
estate دارایی
estates دارایی
wealth دارایی
fortunes دارایی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
telephone equipment تجهیزات تلفن
turning attachment تجهیزات تراشکاری
electric equipment تجهیزات الکتریکی
equipment logbook دفتر تجهیزات
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
ancillary equipment تجهیزات اضافی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
garage equipment تجهیزات گاراژ
ventilating equipment تجهیزات تهویه
war material تجهیزات جنگی
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
illuminating device تجهیزات روشنایی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
accessory equipment تجهیزات یدکی
mobilization تجهیزات قوا
protective equipment تجهیزات حفافتی
radar equipment تجهیزات رادار
handling equipment تجهیزات بار
technical equipment تجهیزات فنی
extra equipment تجهیزات اضافی
machine equipment تجهیزات ماشین
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
standby equipment تجهیزات جانشینی
outfit تجهیزات حفاری
outfits تجهیزات حفاری
cryptoequipment تجهیزات رمز
critical materials تجهیزات مهم
switching device تجهیزات سوئیچینگ
capital equipments تجهیزات سرمایهای
plant تجهیزات کارگاه
plants تجهیزات کارگاه
peripheral equipment تجهیزات جنبی
output equipment تجهیزات خروجی
fortunes دارایی ثروت
finance officer افسر دارایی
circulating asset دارایی جاری
personal chattels دارایی منقول
thing اسباب دارایی
personal state دارایی منقول
installation property دارایی قسمت
money bag دارایی دولت
circulating asset دارایی در گردش
capital goods دارایی ثابت
financial agency اداره دارایی
inventory دفتر دارایی
hereditament دارایی غیرمنقول
weals ثروت دارایی
possession دارایی متصرفات
weal ثروت دارایی
fortune دارایی ثروت
property tax مالیات دارایی
cham cell or of the e. وزیر دارایی
private property دارایی شخصی
intendant پیشکار دارایی
equity دارایی شرکاء
current assets دارایی جاری
current asset دارایی جاری
temporality دارایی دینوی
ministry of f. وزارت دارایی
assets and equities دارایی ودیون
the furniture of ones pocket دارایی جیب
equities دارایی شرکاء
personalty دارایی شخصی
Chancellor of the Exchequer وزیر دارایی
hab داشتن دارایی
Chancellors of the Exchequer وزیر دارایی
finance office اداره دارایی
liabilities and assets بدهی و دارایی
to take an inventory of صورت دارایی
finance ministry وزارت دارایی
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
arsenal ساختمان تجهیزات نظامی
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
x ray equipment تجهیزات اشعه رونتگن
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
measuring device تجهیزات اندازه گیری
shuttles بردن افرادو تجهیزات
shuttled بردن افرادو تجهیزات
shuttle بردن افرادو تجهیزات
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
plant records امار تجهیزات کارگاه
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
oil reclamation equipment تجهیزات احیا روغن
panoply تجهیزات و ارایش کامل
to come into a property دارایی را بدست اوردن
church warden متصدی دارایی کلیسا
financed قسمت مالی یا دارایی
personal chattels دارایی شخصی منقول
paraphernal وابسته به دارایی شخصی زن
immovable دارایی غیر منقول
holding دراختیار داشتن دارایی
personal property دارایی شخصی منقول
finances قسمت مالی یا دارایی
disinvestment خرج دارایی بی چیزی
financing قسمت مالی یا دارایی
capital account حساب دارایی وسرمایه
inventory صورت دارایی موجودی
draw up inventory تنظیم صورت دارایی
finance قسمت مالی یا دارایی
hereditaments دارایی غیر منقول
dedicated assets دارایی وقف شده
belonging متعلقات واموال دارایی
private property دارایی شخصی بلامعارض
property book دفتر دارایی یکان
real property دارایی غیر منقول
real account حساب دارایی غیرمنقول
jointure دارایی مشترک زن و شوهر
hotch سرجمع کردن دارایی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com