English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
gosseneck tool ابزار دوخمی
Other Matches
gosseneck process فرایند دوخمی
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
implementing ابزار
implemented ابزار
implement ابزار
instrument ابزار
implements ابزار
devices ابزار
device ابزار
locking device ابزار
tool ابزار
tools ابزار
hardware ابزار
folding ruler خط کش [ابزار]
doodad ابزار
instrumentation ابزار
yard stick خط کش [ابزار]
yardstick خط کش [ابزار]
doodads ابزار
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
gadgets ابزار
carpenter's rule خط کش [ابزار]
folding rule خط کش [ابزار]
gadget ابزار
folding meter stick خط کش [ابزار]
sliding caliper کولیس [ابزار]
vernier caliper کولیس [ابزار]
electric drills دریل ها [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
milling tool ابزار فرزکاری
physical device ابزار مادی
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
vernier caliper قطرسنج [ابزار]
calliper [British] قطرسنج [ابزار]
calipers قطرسنج [ابزار]
moulding plane رنده ابزار
moulding templet ابزار کشویی
steelwork ابزار پولادین
tax instrument ابزار مالیاتی
toll steel فولاد ابزار
tool holder ابزار گیر
tool maker ابزار ساز
skiving tool ابزار تراش
toolbox جعبه ابزار
tool set دست ابزار
small tool ابزار کوچک
toolhouse انبار ابزار
instrument panels پیشخوان ابزار
instrument panels پهنهی ابزار
fishing tackle ابزار ماهیگیری
workbox جعبه ابزار
planishing tool ابزار پرداخت
precision tool ابزار دقیق
turning tool ابزار تراشکاری
tool sharpener ابزار چاق کن
calliper [British] کولیس [ابزار]
toolroom اتاق ابزار
tool maker ابزار مند
angle-roll ابزار گرد
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule خط کش تاشو [ابزار]
plier انبردست [ابزار]
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
yardstick خط کش تاشو [ابزار]
folding rule خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
drills دریل ها [ابزار]
spatula [American] ] کارتک [ابزار]
scraper [British کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
putty knife کارتک [ابزار]
diamond-fret ابزار لوزی
common round ابزار فیتیله
bird's-break ابزار رخ منقاری
bench میز ابزار
astragulus ابزار فیتیله ای
lifting device ابزار بالا بر
hawksbeak ابزار رخ منقاری
hawksbill ابزار رخ منقاری
drilling machines دریل ها [ابزار]
boring machines دریل ها [ابزار]
electric drill دریل [ابزار]
drill دریل [ابزار]
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
helve دسته ابزار
knurled tool ابزار آج دار
astragal ابزار فیتیله ای
centering tool ابزار تمرکز
floating tool ابزار متحرک
bumping tool ابزار خم کاری
brick workers tool ابزار بنایی
generating tool ابزار تولید
tool boxes جعبه ابزار
tool box جعبه ابزار
head دهنه ابزار
tool kit جعبه ابزار
groupware ابزار گروهی
groupware گروه ابزار
hand tool ابزار دستی
joiner's hardware ابزار نجاری
flexible drive tool ابزار گردان
tool kits جعبه ابزار
cold heading tool ابزار سردکار
machine tools ابزار ماشینی
control equipment ابزار نظارت
credit instrument ابزار اعتباری
machine tool ابزار ماشینی
furniture ابزار اهنی
firmware استوار- ابزار
bag کیف ابزار
tool ابزار کار
hardware سخت ابزار
development tools ابزار توسعه
knurled tool ابزار اج کاری
lathe tool ابزار تراش
milling cutter ابزار فرزکاری
clones ابزار همزاد
clone ابزار همزاد
operandum ابزار پاسخ
means of production ابزار تولید
clones ابزار همگن
cloned ابزار همگن
cloned ابزار همزاد
assembly tools ابزار مونتاژ
metal cutting فلزبری [ابزار]
manipulandum ابزار پاسخ
clone ابزار همگن
bags کیف ابزار
cloning ابزار همزاد
metal cutting tool ماشین ابزار
cloning ابزار همگن
machine shop tool ابزار ماشینی
Egyptian gorge ابزار گچ بری مصری
edge-roll ابزار سه ربع گرد
turnscrew پیچ گشتی [ابزار]
drip-mould ابزار بند آبچکان
abrasive tool ابزار برای سایش
screwdriver پیچ گوشتی [ابزار]
acetylene torch مشعل استیلن [ابزار]
turnscrew پیچ گوشتی [ابزار]
drilling machine دستگاه مته [ابزار]
stock دسته ابزار و اسلحه
screwdriver پیچ گشتی [ابزار]
screwdrivers پیچ گوشتی ها [ابزار]
turnscrews پیچ گوشتی ها [ابزار]
drill مته برقی [ابزار]
drilling machine مته برقی [ابزار]
beak-moulding [ابزار مغزی آویزان]
boring machine دستگاه مته [ابزار]
box section bed جعبه ماشینهای ابزار
bush-hammered ابزار سنگ تراشی
electric drill دستگاه مته [ابزار]
electric drill مته برقی [ابزار]
conge [ابزار ربع گرد]
bale breaker ابزار عدل بازکن
gaskets نوعی ابزار مخصوص
folding rulers خط کش های تاشو [ابزار]
drip-cap [ابزار بند دماغه آب]
boring machine مته برقی [ابزار]
back facing tool ابزار صیقل کاری
drill دستگاه مته [ابزار]
calking mallet ابزار زفت برداری
molder's tool ابزار قالب گیری
lay out tool ابزار صفحه ارایی
tool set دست ابزار تعمیروسایل
adaptation kit جعبه ابزار تطبیق
hot working die ابزار عملیات حرارتی
toolhead ابزار نگهدار اتومبیل
tools of fiscal policy ابزار سیاست مالی
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
grooving tool ابزار کام کنی
ballcock سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks سیفون و ابزار متصل به آن
torch bearer مشعل دار [ابزار]
templet کشو ابزار زنی
metal cutting saw اره فلزی [ابزار]
plain carbon tool steel فولاد ابزار غیرالیاژی
plumber's tool ابزار لوله کشی
policy instrument ابزار اجرای سیاست
portable electric tool ابزار الکتریکی دستی
precision engineering مهندسی ابزار دقیق
precision engineering تکنیک ابزار دقیق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com