Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
clone
ابزار همزاد
cloned
ابزار همزاد
clones
ابزار همزاد
cloning
ابزار همزاد
Other Matches
dopelganger
همزاد
doubled up
همزاد
doubled
همزاد
doubleganger
همزاد
twinned
همزاد
twin
همزاد
double
همزاد
dual operation
عمل همزاد
dual
دوجنبهای همزاد
twin children
دو بچه دوقولو یا همزاد
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
animism
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
implemented
ابزار
implementing
ابزار
implement
ابزار
implements
ابزار
devices
ابزار
device
ابزار
locking device
ابزار
tool
ابزار
gadgets
ابزار
doodads
ابزار
doodad
ابزار
instrumentation
ابزار
tools
ابزار
gadget
ابزار
folding ruler
خط کش
[ابزار]
yard stick
خط کش
[ابزار]
instrument
ابزار
hardware
ابزار
folding rule
خط کش
[ابزار]
yardstick
خط کش
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش
[ابزار]
folding meter stick
خط کش
[ابزار]
vernier caliper
کولیس
[ابزار]
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
moulding templet
ابزار کشویی
calipers
کولیس
[ابزار]
bench
میز ابزار
physical device
ابزار مادی
vernier calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
vernier calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
vernier caliper
قطرسنج
[ابزار]
calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
plier
انبردست
[ابزار]
toolroom
اتاق ابزار
tool maker
ابزار مند
tool maker
ابزار ساز
tool holder
ابزار گیر
toll steel
فولاد ابزار
tax instrument
ابزار مالیاتی
steelwork
ابزار پولادین
small tool
ابزار کوچک
skiving tool
ابزار تراش
precision tool
ابزار دقیق
tool set
دست ابزار
tool sharpener
ابزار چاق کن
toolbox
جعبه ابزار
instrument panels
پیشخوان ابزار
instrument panels
پهنهی ابزار
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
workbox
جعبه ابزار
calipers
قطرسنج
[ابزار]
turning tool
ابزار تراشکاری
toolhouse
انبار ابزار
planishing tool
ابزار پرداخت
yardstick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding ruler
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش جیبی
[ابزار]
electric drills
دریل ها
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش تاشو
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش تاشو
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
خط کش تاشو
[ابزار]
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
خط کش تاشو
[ابزار]
yard stick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش تاشو
[ابزار]
drills
دریل ها
[ابزار]
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
scraper
[British
کارتک
[ابزار]
spackle knife
کارتک
[ابزار]
putty knife
کارتک
[ابزار]
diamond-fret
ابزار لوزی
common round
ابزار فیتیله
bird's-break
ابزار رخ منقاری
astragulus
ابزار فیتیله ای
astragal
ابزار فیتیله ای
angle-roll
ابزار گرد
spatula
[American]
]
کارتک
[ابزار]
lifting device
ابزار بالا بر
electric drill
دریل
[ابزار]
drill
دریل
[ابزار]
drilling machine
دریل
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
helve
دسته ابزار
knurled tool
ابزار آج دار
hawksbill
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
ابزار رخ منقاری
credit instrument
ابزار اعتباری
assembly tools
ابزار مونتاژ
clone
ابزار همگن
cloning
ابزار همگن
joiner's hardware
ابزار نجاری
head
دهنه ابزار
tool box
جعبه ابزار
knurled tool
ابزار اج کاری
lathe tool
ابزار تراش
tool boxes
جعبه ابزار
machine shop tool
ابزار ماشینی
tool kit
جعبه ابزار
hand tool
ابزار دستی
groupware
گروه ابزار
development tools
ابزار توسعه
flexible drive tool
ابزار گردان
floating tool
ابزار متحرک
clones
ابزار همگن
cloned
ابزار همگن
generating tool
ابزار تولید
gosseneck tool
ابزار دوخمی
control equipment
ابزار نظارت
groupware
ابزار گروهی
cold heading tool
ابزار سردکار
centering tool
ابزار تمرکز
manipulandum
ابزار پاسخ
operandum
ابزار پاسخ
moulding plane
رنده ابزار
milling cutter
ابزار فرزکاری
milling tool
ابزار فرزکاری
bags
کیف ابزار
bag
کیف ابزار
tool
ابزار کار
machine tools
ابزار ماشینی
machine tool
ابزار ماشینی
furniture
ابزار اهنی
firmware
استوار- ابزار
hardware
سخت ابزار
brick workers tool
ابزار بنایی
metal cutting tool
ماشین ابزار
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
tool kits
جعبه ابزار
means of production
ابزار تولید
bumping tool
ابزار خم کاری
edge-roll
ابزار سه ربع گرد
drip-mould
ابزار بند آبچکان
screwdrivers
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
turnscrew
پیچ گشتی
[ابزار]
screwdriver
پیچ گشتی
[ابزار]
Egyptian gorge
ابزار گچ بری مصری
turnscrew
پیچ گوشتی
[ابزار]
screwdriver
پیچ گوشتی
[ابزار]
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
common tool set
دست ابزار عمومی
drip-cap
[ابزار بند دماغه آب]
turnscrews
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
folding rulers
خط کش های تاشو
[ابزار]
bush-hammered
ابزار سنگ تراشی
calking mallet
ابزار زفت برداری
back facing tool
ابزار صیقل کاری
beak-moulding
[ابزار مغزی آویزان]
conge
[ابزار ربع گرد]
pocket rules
خط کش های تاشو
[ابزار]
folding rulers
خط کش های جیبی
[ابزار]
stock
دسته ابزار و اسلحه
pocket rules
خط کش های جیبی
[ابزار]
gasket
نوعی ابزار مخصوص
bale breaker
ابزار عدل بازکن
gaskets
نوعی ابزار مخصوص
contractors tool
ابزار حرفه ساختمان
tool set
دست ابزار تعمیروسایل
hot working die
ابزار عملیات حرارتی
ballcock
سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks
سیفون و ابزار متصل به آن
electric drill
مته برقی
[ابزار]
acetylene torch
مشعل استیلن
[ابزار]
drill
مته برقی
[ابزار]
program development tools
ابزار توسعه برنامه
precision engineering
تکنیک ابزار دقیق
cutting guide
راهنمای برش
[ابزار]
precision engineering
مهندسی ابزار دقیق
adaptation kit
جعبه ابزار تطبیق
abrasive tool
ابزار برای سایش
machinist tool
ابزار تعمیرکار اتومبیل
torch bearer
مشعل دار
[ابزار]
lay out tool
ابزار صفحه ارایی
templet
کشو ابزار زنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com