English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
spike over the block ابشار از بالای دفاع
Other Matches
smashes ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smash ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
block دفاع در مقابل ابشار
blocked دفاع در مقابل ابشار
blocks دفاع در مقابل ابشار
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dunked ابشار
cataracts مه ابشار
cataract مه ابشار
overhead ابشار
fall ابشار
waterfall ابشار
overhand ابشار
dunking ابشار
dunk ابشار
waterfalls ابشار
cascading ابشار
cascades ابشار
dunks ابشار
cascaded ابشار
cascade ابشار
falls ابشار
cataract ابشار بزرگ
cascades ابشار کوچک
electron cascade ابشار الکترونی
niagara nexus ابشار سیل
cascade ابشار کوچک
cascading ابشار کوچک
submerged fall ابشار مستغرق
cascaded ابشار کوچک
stepped fall ابشار پلکانی
vertical drop ابشار قائم
barrel drop ابشار لولهای
inclined fall ابشار شیبدار
icefall ابشار یخی
lin ابشار پرتگاه
linn ابشار پرتگاه
cataracts ابشار بزرگ
defense دفاع وزارت دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
cascade بشکل ابشار ریختن
cascades بشکل ابشار ریختن
cascading بشکل ابشار ریختن
cascaded بشکل ابشار ریختن
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
stuff ابشار در حلقه بسکتبال
stuffs ابشار در حلقه بسکتبال
check and drop structure ابشار تنظیم سطح اب
glasic type drop ابشار شیب دار
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
stuffed ابشار در حلقه بسکتبال
smacks ضربه محکم در هنگام ابشار
smack ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked ضربه محکم در هنگام ابشار
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
spike past the block ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
above بالای سر
over- بالای سر
over- بالای
over بالای
overhead بالای سر
atop of در بالای
atop of بالای
at the top of در بالای
overhead در بالای سر
above بالای
upping بالای
upped بالای
up بالای
oer بالای
into the bargain بالای ان
outreach بالای سر
over بالای سر
on بالای در باره
overhead cover حفاظ بالای سر
crown بالای هرچیزی
crowns بالای هرچیزی
oer بالای سر روی سر
overhead backhand بک هند از بالای سر
over the horizon بالای افق
knap بالای تپه
mantel board در بالای بخاری
uptown بالای شهر
mean high water اب بالای میانگین
fanlights پنجره بالای در
fanlight پنجره بالای در
aloft در بالای زمین
above the earth بالای زمین
crow's nest بالای بلندی
over the horizon از بالای افق
overhead forehand فورهند از بالای سر
upstream بالای رودخانه
rooftop بالای بام
ridge tree کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
rooftops بالای بام
run over <idiom> حرکت از بالای
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
in- بالای روی
ridge piece کش بالای شیروانی
in بالای روی
up the street بالای خیابان
plunging fire اتش بالای سر
fan light پنجره بالای در
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
roof tree کش بالای شیروانی
overhead stroke ضربه از بالای سر
referees داور بالای والیبال
trucked کلاهک بالای دکل
refereeing داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
referee داور بالای والیبال
trucking کلاهک بالای دکل
trucks کلاهک بالای دکل
penthouse اطاقک بالای بام
truck کلاهک بالای دکل
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
aboveground در بالای سطح زمین
bartizan کنگره بالای برج
high rate of interest نرخ بالای بهره
aloft سطوح بالا در بالای
head water بالای رودخانه بالارود
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
tree house خانه بالای درخت
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
bed moulding گچبری بالای کتیبه
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
overwrite بالای محلی نوشتن
rain water head طشتک بالای ناودان
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
headlines در بالای صفحه ریسمان
headline در بالای صفحه ریسمان
penthouses اطاقک بالای بام
pulpit بالای منبر رفتن
pulpits بالای منبر رفتن
superlunary واقع بر بالای ماه
on station پروازهواپیما بالای هدف
taped نوار پهن بالای تور
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
upstaged وابسته به عقب یا بالای صحنه
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
fleche میل بالای مناره مارپیچ
eyebrow گچ بری هلالی بالای پنجره
header کلمات در بالای صفحه متن
headers کلمات در بالای صفحه متن
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
crossbar چوب افقی بالای مانع
eyebrows گچ بری هلالی بالای پنجره
tapes نوار پهن بالای تور
upstages وابسته به عقب یا بالای صحنه
tape نوار پهن بالای تور
upstaging وابسته به عقب یا بالای صحنه
ascender قسمت بالای حروف کوچک
lunette نعل اسب پنجره بالای در
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
cimborio [برجک نورگیر بالای بام]
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
up stream بالارود در قسمت بالای نهر
dome light چراغ بالای طاق خودرو
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
parhelic circle هاله روشن بالای افق
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
space above property فضای قسمت بالای ملک
to crset a hill به بالای تپه ایی رسیدن
on station اماده باش بالای هدف
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
high beam نور بالای چراغ اتومبیل
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
roof garden تفریح گاه بالای بام
crossbars چوب افقی بالای مانع
bars چوب افقی بالای مانع
bar چوب افقی بالای مانع
head دستشویی قایق بالای بادبان
epigastrium فوق المعده بالای شکم
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
cornices گچ بری بالای دیوار زیر سقف
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
gable سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
cornice گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
My bedroom is just above. اطاق خواب من درست بالای اینجاست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com