English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
lin ابشار پرتگاه
linn ابشار پرتگاه
Other Matches
cragged پرتگاه مانند پرتگاه دار
craggy پرتگاه مانند پرتگاه دار
cliff پرتگاه
bluffs پرتگاه
bluffing پرتگاه
bluffed پرتگاه
bluff پرتگاه
headlands پرتگاه
headland پرتگاه
crags پرتگاه
crag پرتگاه
an abrupt place پرتگاه
To the brind of a precipice . تا لب پرتگاه
cliffs پرتگاه
krantz پرتگاه
scaur پرتگاه
head land پرتگاه
downcome پرتگاه
abrupt پرتگاه دار
cliffy پرتگاه دار
promontories پرتگاه برامدگی
promontory پرتگاه برامدگی
chasm پرتگاه عظیم
chasms پرتگاه عظیم
visual cliff پرتگاه دیداری
escarpments پرتگاه مصنوعی
escarpment پرتگاه مصنوعی
precipices صخره پرتگاه
precipice صخره پرتگاه
precipice پرتگاه سراشیبی تند
precipices پرتگاه سراشیبی تند
sacrp پرتگاه سرازیری تند
icebink پرتگاه یخ درسواحل دریا
cascades ابشار
dunk ابشار
cascading ابشار
overhand ابشار
cascaded ابشار
cascade ابشار
falls ابشار
cataracts مه ابشار
cataract مه ابشار
overhead ابشار
dunks ابشار
fall ابشار
dunked ابشار
dunking ابشار
waterfall ابشار
waterfalls ابشار
niagara nexus ابشار سیل
electron cascade ابشار الکترونی
cascade ابشار کوچک
submerged fall ابشار مستغرق
stepped fall ابشار پلکانی
icefall ابشار یخی
inclined fall ابشار شیبدار
barrel drop ابشار لولهای
cascades ابشار کوچک
vertical drop ابشار قائم
cascaded ابشار کوچک
cascading ابشار کوچک
cataract ابشار بزرگ
cataracts ابشار بزرگ
stuffs ابشار در حلقه بسکتبال
stuffed ابشار در حلقه بسکتبال
glasic type drop ابشار شیب دار
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
blocks دفاع در مقابل ابشار
check and drop structure ابشار تنظیم سطح اب
blocked دفاع در مقابل ابشار
block دفاع در مقابل ابشار
stuff ابشار در حلقه بسکتبال
cascades بشکل ابشار ریختن
spike over the block ابشار از بالای دفاع
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
cascade بشکل ابشار ریختن
cascading بشکل ابشار ریختن
cascaded بشکل ابشار ریختن
smacks ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked ضربه محکم در هنگام ابشار
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
smack ضربه محکم در هنگام ابشار
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
smashes ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
spike past the block ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
smash ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com