Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 50 (4 milliseconds)
English	Persian
service	ابلاغ
serviced	ابلاغ
statement	ابلاغ
statements	ابلاغ
communication	ابلاغ
notification	ابلاغ
prophecies	ابلاغ
prophecy	ابلاغ
impartment	ابلاغ
signification	ابلاغ
Other Matches
constructive notice	ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
communication of punishment	ابلاغ مجازات
communication of punishment	ابلاغ تنبیه
communicable	قابل ابلاغ
communique	ابلاغ رسمی
constructive notice	ابلاغ قانونی
constructive service	ابلاغ قانونی
impartation	ابلاغ دادن
incommunicable	غیرقابل ابلاغ
personal service	ابلاغ شخصی
substituted service	ابلاغ قانونی
communicable	ابلاغ کردنی
communicant	مامور ابلاغ
impart	ابلاغ کردن
imparting	ابلاغ کردن
imparts	ابلاغ کردن
communicant	ابلاغ کننده
communicants	ابلاغ کننده
imparted	ابلاغ کردن
communicants	مامور ابلاغ
summons	ابلاغ نامه
summonsed	ابلاغ نامه
summonses	ابلاغ نامه
summonsing	ابلاغ نامه
advising of credit	ابلاغ اعتبار
conveyances	وسیله نقلیه ابلاغ
signalled	با علامت ابلاغ کردن
signaled	با علامت ابلاغ کردن
advising bank	بانک ابلاغ کننده
service at domicile	ابلاغ در محل اقامت
signal	با علامت ابلاغ کردن
pursuivant	مامور ابلاغ یا اخطاریه
conveyance	وسیله نقلیه ابلاغ
impartation of news	رساندن یا ابلاغ خبر
incommunicable	غیر قابل ابلاغ
process server	مامور ابلاغ برگهای قانونی
to serve a legal p on any one	ورقه قانونی بکسی ابلاغ کردن
backtell	ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
revealed religion	مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
cognizance	ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com