Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English
Persian
communicant
ابلاغ کننده
communicants
ابلاغ کننده
Search result with all words
advising bank
بانک ابلاغ کننده
Other Matches
constructive notice
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
statements
ابلاغ
notification
ابلاغ
serviced
ابلاغ
service
ابلاغ
impartment
ابلاغ
prophecy
ابلاغ
prophecies
ابلاغ
signification
ابلاغ
statement
ابلاغ
communication
ابلاغ
summonses
ابلاغ نامه
substituted service
ابلاغ قانونی
personal service
ابلاغ شخصی
communicable
ابلاغ کردنی
summonsing
ابلاغ نامه
communication of punishment
ابلاغ تنبیه
communique
ابلاغ رسمی
communication of punishment
ابلاغ مجازات
communicable
قابل ابلاغ
summons
ابلاغ نامه
impartation
ابلاغ دادن
advising of credit
ابلاغ اعتبار
communicant
مامور ابلاغ
imparts
ابلاغ کردن
imparting
ابلاغ کردن
imparted
ابلاغ کردن
impart
ابلاغ کردن
incommunicable
غیرقابل ابلاغ
communicants
مامور ابلاغ
constructive service
ابلاغ قانونی
summonsed
ابلاغ نامه
constructive notice
ابلاغ قانونی
conveyances
وسیله نقلیه ابلاغ
service at domicile
ابلاغ در محل اقامت
signal
با علامت ابلاغ کردن
signalled
با علامت ابلاغ کردن
signaled
با علامت ابلاغ کردن
pursuivant
مامور ابلاغ یا اخطاریه
incommunicable
غیر قابل ابلاغ
impartation of news
رساندن یا ابلاغ خبر
conveyance
وسیله نقلیه ابلاغ
process server
مامور ابلاغ برگهای قانونی
to serve a legal p on any one
ورقه قانونی بکسی ابلاغ کردن
backtell
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
revealed religion
مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
cognizance
ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bender
خم کننده
solver
حل کننده
benders
خم کننده
abjurer or abjuror
کننده
solvents
اب کننده
skittish
رم کننده
doer
کننده
solvent
اب کننده
filler
پر کننده
catterer
پچ پچ کننده
fillers
پر کننده
ear-splitting
کر کننده
tracker
پی کننده
crepitant
خش خش کننده
surfy
کف کننده
swooner
غش کننده
syncopator
غش کننده
hoppers
لی لی کننده
noncommittal
رد کننده
hopper
لی لی کننده
refutatory
رد کننده
attacking
تک کننده
refutative
رد کننده
refuser
رد کننده
crusher
له کننده
puffer
پف کننده
fluxing oil
اب کننده
commulator
یک سو کننده
spurner
رد کننده
squasher
له کننده
squelcher
له کننده
deletive
حک کننده
deflective
کج کننده
repudiationist
رد کننده
trackers
پی کننده
whisperer
پچ پچ کننده
renunciant
رد کننده
renunciant
کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com