Dictiornary-Farsi | ابهای ساحلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 162 (2 milliseconds)

English	Persian
territorial waters	ابهای ساحلی
inshore water	ابهای ساحلی


Search result with all words

piloting	ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastel low	قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law	قوانین مربوط به ابهای ساحلی
contiguous zone	منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
continental shelf	مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Other Matches

mean sea level	سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
hydrographer	نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
shore patrol	انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
defense coastal area	منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram	طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot	کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
upwellings	ابهای بالارود
ground water	ابهای زیرزمینی
spill water	ابهای اضافی
surplus water	ابهای اضافی
surplus water	ابهای مازاد
hydrogeology	بررسی ابهای زیرزمینی
overflowed	ابهای اضافی لبریزی
overflows	ابهای اضافی لبریزی
tail drain	نهرچه ابهای مازاد
lentic	وابسته به ابهای راکد
high seas	ابهای بین المللی
high seas	ابهای برون مرزی
hydrology	بررسی ابهای سطحی
groundwater	ابهای زیر زمینی
table waters	ابهای معدنی سر سفره
overflow	ابهای اضافی لبریزی
balneology	مبحث استحمام در ابهای گرم
lentic	زیست کننده در ابهای راکد
water tables	سطح ابهای زیر زمین
water table	سطح ابهای زیر زمین
inland rules	مقررات حرکت در ابهای داخلی
hydrography	نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydrology	گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydro statics	علم شار وموازنه ابهای ساکن
piscary	ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
intrapermafrost water	ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
halophile	موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
hydrothermal	وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer	الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
dumb well	چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost	ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
bridge head	سر پل ساحلی
beach head	سر پل ساحلی
bridgehead line	خط سر پل ساحلی
inshore water	اب ساحلی
coastal	ساحلی
coastlines	خط ساحلی
inshore	ساحلی
offing	اب ساحلی
coastline	خط ساحلی
sea board	خط ساحلی
strandline	خط ساحلی
seasider	ساحلی
shore stablishment	تاسیسات ساحلی
territorial sea	دریای ساحلی
tidewater	خط ساحلی کشند اب
inshorepatrol	گشتی ساحلی
coastal zone	منطقه ساحلی
coastal route	مسیر ساحلی
coastal patrol	گشتی ساحلی
groyne	سد یا دیواره ساحلی
costal frontier	مرز ساحلی
shore patrol	دژبان ساحلی
inshore current	جریان اب ساحلی
inshore current	جریانات ساحلی
intermediate type submarine cable	کابل ساحلی
land breeze	باد ساحلی
shore boat	تاکسی ساحلی
littoral	ناحیه ساحلی
martello	قلعه ساحلی
over the beach operations	عملیات ساحلی
sea dike	دیوار ساحلی
shore patrol	پلیس ساحلی
coastal frontier	حدود ساحلی
cabotage	تجارت ساحلی
beach obstacle	مانع ساحلی
beach reserves	ذخایر ساحلی
beach patrol	نگهبان ساحلی
beach patrol	گشتی ساحلی
quays	دیوار ساحلی
marina	تفرجگاه ساحلی
beach organization	یکان ساحلی
beach matting	کف پوش ساحلی
foreshore	کمربند ساحلی
shoreline	خط ساحل یا خط ساحلی
marinas	تفرجگاه ساحلی
coastguards	گارد ساحلی
shore erosion	فرسایش ساحلی
beach face	کمربند ساحلی
beach exit	معبر ساحلی
coastguard	گارد ساحلی
quay	دیوار ساحلی
dune	توده شن ساحلی
beach exit	گذرگاه ساحلی
cabotage	کشتیرانی ساحلی
coast defence	پدافند ساحلی
links	تپه ساحلی
beach erosion	فرسایش ساحلی
foreshores	کمربند ساحلی
coast station	ایستگاه ساحلی
boat telephone	تلفن ساحلی
shorelines	خط ساحل یا خط ساحلی
landing craft	کرجی ساحلی
coastal artillery	توپخانه ساحلی
barrier light	نورافکن ساحلی
lido	میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos	میعادگاه قشنگ ساحلی
sanbar	دیوار شنی ساحلی
beach dump	انبار موقت ساحلی
battalion landing team	تیم ساحلی گردان
out port	ساحلی مورد استفاده سر پل
coaster	کشتی ویژه خط ساحلی
levee	دیواره ساحلی رودخانه
barrier reef	مرجان سنگ ساحلی
coastal navigation, coasting	حمل و نقل ساحلی
coastal route	راه ابی ساحلی
cabotage	حمل ونقل ساحلی
continental shelf	حد ساحلی فلات قاره
cabotage	کشتی رانی ساحلی
costal frontier	نوار مرزی ساحلی
coasters	کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit	یکان لجستیک ساحلی
beach support area	منطقه پشتیبانی ساحلی
coastal frontier	نوار مرزی ساحلی
beach minefield	میدان مین ساحلی
beach matting	تور سیمی ساحلی
beach group	گروه خدمات ساحلی
beach flag	پرچم مشخصه ساحلی
tideland	زمین ساحلی دستخوش جزرومد
Goa	ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
cay	تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastal refraction	انعکاس ساحلی امواج رادیویی
phalarope	مرغ ساحلی نوک دراز
beach reserves	ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
shore party	گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
beach unit	یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
surfbird	مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
offshore	دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves	خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove	خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
willet	مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
beach organization	یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
riviera	ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift	سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
sea frontiers	مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
layig up position	موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
rill	جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder	زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
offshore	در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark	علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
ports	انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker	علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal	رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group	گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach party	گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting	ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas	ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy	ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل