English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (2 milliseconds)
English Persian
table waters ابهای معدنی سر سفره
Other Matches
napery سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
pseudomorph جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
spill water ابهای اضافی
upwellings ابهای بالارود
territorial waters ابهای ساحلی
surplus water ابهای مازاد
ground water ابهای زیرزمینی
surplus water ابهای اضافی
inshore water ابهای ساحلی
lentic وابسته به ابهای راکد
high seas ابهای بین المللی
tail drain نهرچه ابهای مازاد
high seas ابهای برون مرزی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
hydrology بررسی ابهای سطحی
groundwater ابهای زیر زمینی
overflow ابهای اضافی لبریزی
overflowed ابهای اضافی لبریزی
overflows ابهای اضافی لبریزی
tables سفره
substrate سفره
nappe سفره
aquifer سفره اب
tablecloths سفره
tablecloth سفره
tabled سفره
table سفره
table cloth سفره
tabling سفره
messmate هم سفره
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
water table سطح ابهای زیر زمین
lentic زیست کننده در ابهای راکد
balneology مبحث استحمام در ابهای گرم
water tables سطح ابهای زیر زمین
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
canteens سفره خانه
serviettes دستمال سفره
water table ابخوان سفره
water tables ابخوان سفره
napkins دستمال سفره
table linen دستمال سفره
to lay the cloth سفره چیدن
uncomfined aquifer سفره غیرمحدود
confined water سفره اب با فشار
tableware فروف سفره
serviette دستمال سفره
canteen سفره خانه
sheet of drift سفره روراندگی
ground water table سفره اب زیرزمینی
ground water table سفره ابخوان
confined equifer سفره محدود
napkin دستمال سفره
a napkin یک دستمال سفره
free aqifer سفره ازاد
frater سفره خانه
hydrology گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydrography نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydro statics علم شار وموازنه ابهای ساکن
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
butlers پیشخدمت سفره ابدارباشی
table ware لوازم میز یا سفره
napkin ring حلقه دستمال پا سفره
table water سفره اب زیر زمینی
To lay (set,prepare)the table. سفره ؟( میز ) را چیدن
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
tableware لوازم میز یا سفره
To lay (set) the table . سفره انداختن ( چیدن )
butler پیشخدمت سفره ابدارباشی
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
salinometer الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
hydrothermal وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
To clear the dining table. میز ( سفره ) را جمع کردن
pantries شربت خانه مخصوص لوازم سفره
recharge rate میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
pantry شربت خانه مخصوص لوازم سفره
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
mineral water آب معدنی
min معدنی
mineral water اب معدنی
mineral معدنی
inorganic معدنی
spas اب معدنی
mineral اب معدنی
spa اب معدنی
mineral pitch قیر معدنی
pit sand ماسه معدنی
ozokerit موم معدنی
obsidian شیشه معدنی
deposit ذخیره معدنی
mineral مواد معدنی
mineral spring چشمه معدنی
mineral trass تراس معدنی
muscovy glass شیشه معدنی
mineralize معدنی کردن
mineral wax موم معدنی
paraffin موم معدنی
deposits ذخیره معدنی
mineral dye رنگینه معدنی
spa چشمه معدنی
spas چشمه معدنی
asphalt زفت معدنی
bitumen قیر معدنی
ore سنگ معدنی
ores سنگ معدنی
scoria تفاله معدنی
mineral ماده معدنی
pumice stone اسفنج معدنی
mineral pigment رنگ معدنی
galenite سرب معدنی
asphaltite قیر معدنی
asphaltum زفت معدنی
inorganic polymer بسپار معدنی
asphaltum قیر معدنی
mineral coal ذغال معدنی
mineral material ماده معدنی
inorganic acid اسید معدنی
mineral oil روغن معدنی
inorganic base باز معدنی
bioinorganic chemistry شیمی معدنی زیستی
pockety دارای چالههای معدنی
montan wax موم سخت معدنی
ores معدنیات کلوخه معدنی
antimony توتیای معدنی انتیمون
ore معدنیات کلوخه معدنی
mineral oil روغن معدنی یانفت
inorganic pigment رنگدانه های معدنی
kaolinite سنگ معدنی بفرمول 4
malthite نوعی موم معدنی
to abandon a mine ترک کردن معدنی
maltha نوعی موم معدنی
wollastonite سنگ معدنی "وولستونایت "
watering place محل چشمه اب معدنی
to abandon a mine دست کشیدن از کار در معدنی
willemite سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
terra alba مواد معدنی سفید رنگ
magma خمیر مواد معدنی یا الی
mica تلق نسوز شیشه معدنی
mineralize مواد معدنی جمع کردن
mica سنگ طلق شیشه معدنی
picrate نمک الی یا معدنی اسیدپیکریک
pyroxene ماده معدنی بلوری وسفید
malthite چسب قیر وموم زفت معدنی
abiston سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
asbestos سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
earth pigment رنگینه های معدنی مثل خاک رس
mineralization تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
geysers چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
to enter [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
to descend [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
workings همه بخشهای حفاری شده معدنی
knockstone کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
geysers چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geyser چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geyser چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
goethite اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
maltha چسب قیر وموم زفت معدنی
schiller تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
hydro هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
gahnite ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
nitrates نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
nitrate نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
crazing mill اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
divining rod میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
ashless dispersant oil نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
geode سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
grades الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
blasting machine دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
gopher موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
pneumatolysis تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
pantothenate نمک الی یا نمک معدنی اسید پانتوتنیک
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
mineral oil refinery پالایشگاه روغن معدنی پالایشگاه نفت
galena سرب معدنی سرب طبیعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com