English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English Persian
submerged intake ابگیر مستغرق
Other Matches
wrapt مستغرق
rapt in meditation مستغرق
recollect مستغرق شدن در
recollected مستغرق شدن در
recollecting مستغرق شدن در
recollects مستغرق شدن در
overwhelmed with reflection مستغرق اندیشه
snow under مستغرق ساختن
submerged fall ابشار مستغرق
overwhelm مستغرق دراندیشه شدن
overwhelmed مستغرق دراندیشه شدن
overwhelms مستغرق دراندیشه شدن
partially drowned jet فوران نیمه مستغرق
sliding sluices دریچه کشویی مستغرق
absorbs تحلیل بردن مستغرق بودن
swamped دچار کردن مستغرق شدن
swamping دچار کردن مستغرق شدن
swamp دچار کردن مستغرق شدن
swamps دچار کردن مستغرق شدن
absorb تحلیل بردن مستغرق بودن
snow under بیش ازحدتوانایی در کاری مستغرق شدن
merger حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
mergers حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
self forgetful نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
pooled ابگیر
pool ابگیر
intakes ابگیر
weathering ابگیر
riser ابگیر
tankage ابگیر
intake ابگیر
penstock ابگیر
swamps ابگیر
basins ابگیر
swamping ابگیر
swamped ابگیر
swamp ابگیر
pools ابگیر
basin ابگیر
sluice ابگیر
sluiced ابگیر
sluices ابگیر
intake of a well ابگیر یک چاه
intakes دهانه ابگیر
intake area منطقه ابگیر
height of rise ارتفاع ابگیر
spur offtake ابگیر مستقیم
fens زمین ابگیر
outlets دهانه ابگیر
fen زمین ابگیر
receiving basin حوضچه ابگیر
sluicy ابگیر مانند
pipe outlet ابگیر لولهای
tidal flats زمینهای ابگیر
direct outlet ابگیر مستقیم
turnout دهانه ابگیر
outlet دهانه ابگیر
intake دهانه ابگیر
turnouts دهانه ابگیر
barrel outlet ابگیر لولهای
basined دارای ابگیر
basin حوزه رودخانه ابگیر
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
basins حوزه رودخانه ابگیر
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
turnout area ابخور یک ابگیر توزیع
outlet رانش ابگیر توزیع
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
outlets رانش ابگیر توزیع
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
bays مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bay مخزن پشت ابگیر دهانه بند
baying مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bayed مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeways راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeway راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
aerofoil type offtake regulator دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
plene administravit بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
delivery channel نهر فرعی یا نهر ابگیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com