Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
direct outlet
ابگیر مستقیم
spur offtake
ابگیر مستقیم
Other Matches
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
penstock
ابگیر
riser
ابگیر
pools
ابگیر
sluice
ابگیر
basin
ابگیر
sluiced
ابگیر
basins
ابگیر
pooled
ابگیر
tankage
ابگیر
pool
ابگیر
sluices
ابگیر
intakes
ابگیر
swamps
ابگیر
swamping
ابگیر
swamped
ابگیر
swamp
ابگیر
weathering
ابگیر
intake
ابگیر
tidal flats
زمینهای ابگیر
fens
زمین ابگیر
fen
زمین ابگیر
turnout
دهانه ابگیر
turnouts
دهانه ابگیر
submerged intake
ابگیر مستغرق
outlet
دهانه ابگیر
intakes
دهانه ابگیر
intake area
منطقه ابگیر
height of rise
ارتفاع ابگیر
basined
دارای ابگیر
intake
دهانه ابگیر
barrel outlet
ابگیر لولهای
sluicy
ابگیر مانند
outlets
دهانه ابگیر
pipe outlet
ابگیر لولهای
intake of a well
ابگیر یک چاه
receiving basin
حوضچه ابگیر
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
outlet
رانش ابگیر توزیع
outlets
رانش ابگیر توزیع
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
catchment area
حوزه ابخیز ابگیر
basin
حوزه رودخانه ابگیر
turnout area
ابخور یک ابگیر توزیع
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
basins
حوزه رودخانه ابگیر
catchment areas
حوزه ابخیز ابگیر
branch head
دهانه ابگیر نهر درجه یک
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
bay
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
barrel offtake regulator
دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
baying
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bayed
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeway
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
bays
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeways
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
aerofoil type offtake regulator
دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
delivery channel
نهر فرعی یا نهر ابگیر
straight line
مستقیم
leveled
مستقیم
level
مستقیم
straight
مستقیم
first-hand
مستقیم
levelled
مستقیم
levels
مستقیم
attributive
مستقیم
on line
مستقیم
beeline
خط مستقیم
straighter
مستقیم
straightest
مستقیم
directs
مستقیم
upstanding
مستقیم
directed
مستقیم
direct
<adj.>
مستقیم
bee line
خط مستقیم
straight line code
کد مستقیم
firsthand
مستقیم
right
مستقیم
righted
مستقیم
straight line
خط مستقیم
straight line code
کد خط مستقیم
unintermediate
<adj.>
مستقیم
straightish
مستقیم
righting
مستقیم
indirect
غیر مستقیم
direct dye
رنگینه مستقیم
direct support
کمک مستقیم
direct selection
انتخاب مستقیم
direct current
جریان مستقیم
direct selling
فروش مستقیم
direct labour
دستمزد مستقیم
direct lighting
روشنایی مستقیم
direct fire
تیر مستقیم
direct taxes
مالیاتهای مستقیم
direct material
مواد مستقیم
direct fire
اتش مستقیم
direct load
بارگذاری مستقیم
direct support
پشتیبانی مستقیم
direct file
پرونده مستقیم
direct file
فایل مستقیم
direct access
دسترسی مستقیم
d.c.
جریان مستقیم
air line
خط مستقیم هوایی
ambagious
غیر مستقیم
direct relationship
وابستگی مستقیم
direct relationship
ارتباط مستقیم
as the crow files
بخط مستقیم
direct reading
قرائت مستقیم
backstair
غیر مستقیم
direct processing
پردازش مستقیم
direct pressure
فشار مستقیم
direct observation
دیدبانی مستقیم
close supervision
نظارت مستقیم
d.c
جریان مستقیم
direct access
دستیابی مستقیم
dressings
مستقیم کنی
dressing
مستقیم کنی
direct damage
ضرر مستقیم
direct coupling
کوپلینگ مستقیم
direct coupling
جفتگری مستقیم
direct cost
هزینه مستقیم
direct conversion
تبدیل مستقیم
direct control
کنترل مستقیم
direct aggression
پرخاشگری مستقیم
hot
خط تلفن مستقیم
hotter
خط تلفن مستقیم
direct process
فرایند مستقیم
hottest
خط تلفن مستقیم
direct address
آدرس مستقیم
direct address
نشانی مستقیم
aright
مستقیم مستقیما
airlines
خط مستقیم هوایی
specific cost
هزینه مستقیم
sonna deung koot
دست مستقیم
sideway
غیر مستقیم
rectiliner
مستقیم الخط
random access
دستیابی مستقیم
proximate cause
علت مستقیم
highroads
صراط مستقیم
proximate
بیفاصله مستقیم
positive relation
رابطه مستقیم
straight position
فرم مستقیم
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
on line help
کمک مستقیم
rectilinear
مستقیم الخط
airline
خط مستقیم هوایی
wall pass
پاس مستقیم
highroad
صراط مستقیم
through call
مکالمه مستقیم
straightening flute drill
مته مستقیم
uncurl
مستقیم شدن
directness
مستقیم بودن
direct hit
اصابت مستقیم
direct hits
اصابت مستقیم
straight line
دارای خط مستقیم
straight line
بخط مستقیم
uniaxial bending
خمش مستقیم
straight left
چپ مستقیم در بوکس
straight edge
لبه مستقیم
video disk
دسترسی مستقیم
visual fire
تیر مستقیم
forward resistance
مقاومت مستقیم
forward voltage
ولتاژ مستقیم
direct object
مفعول مستقیم
direct taxation
مالیات مستقیم
intuition
درک مستقیم
direct tax
مالیات مستقیم
straightest
قسمت مستقیم
straighter
قسمت مستقیم
intuitions
درک مستقیم
straight
قسمت مستقیم
line storm
طوفان مستقیم
d.c. receiver
رادیوی جریان مستقیم
direct quota tion
نقل قول مستقیم
deferred address
یک آدرس غیر مستقیم
d.c. motor
موتور جریان مستقیم
Don't beat around the bush!
مستقیم و رک حرف بزن!
direct absorption process
فرایند جذب مستقیم
direct current converter
تبدیل گر جریان مستقیم
the intuitive faculty
قوه درک مستقیم
direct access
دسترسی مستقیم به اطلاعات
detour behavior
رفتار غیر مستقیم
direct quenching
سخت گردانی مستقیم
direct oration
گفته یا قول مستقیم
direct read after write
خواندن مستقیم پس از نوشتن
direct reading instrument
دستگاه مستقیم خوانی
direct memory access
دستیابی مستقیم به حافظه
direct measurement
اندازه گیری مستقیم
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...