English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
Other Matches
basins حوزه رودخانه ابگیر
basin حوزه رودخانه ابگیر
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
catchment areas حوضه
basin حوضه
catchment area حوضه
basins حوضه
catchment area or basim حوضه
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
sokeman فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
tankage ابگیر
sluice ابگیر
sluiced ابگیر
sluices ابگیر
penstock ابگیر
riser ابگیر
basins ابگیر
basin ابگیر
weathering ابگیر
swamped ابگیر
pool ابگیر
swamping ابگیر
swamp ابگیر
pooled ابگیر
intakes ابگیر
pools ابگیر
intake ابگیر
swamps ابگیر
direct outlet ابگیر مستقیم
height of rise ارتفاع ابگیر
fen زمین ابگیر
intake area منطقه ابگیر
submerged intake ابگیر مستغرق
tidal flats زمینهای ابگیر
intake of a well ابگیر یک چاه
sluicy ابگیر مانند
basined دارای ابگیر
pipe outlet ابگیر لولهای
receiving basin حوضچه ابگیر
fens زمین ابگیر
intake دهانه ابگیر
outlet دهانه ابگیر
outlets دهانه ابگیر
turnout دهانه ابگیر
turnouts دهانه ابگیر
barrel outlet ابگیر لولهای
intakes دهانه ابگیر
spur offtake ابگیر مستقیم
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
outlet رانش ابگیر توزیع
outlets رانش ابگیر توزیع
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
turnout area ابخور یک ابگیر توزیع
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
bay مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeways راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
baying مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bayed مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeway راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
bays مخزن پشت ابگیر دهانه بند
aerofoil type offtake regulator دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
glacier رودخانه یخ
glaciers رودخانه یخ
rever رودخانه
river gravel شن رودخانه
river line خط رودخانه
rivers رودخانه
river رودخانه
river clay گل رودخانه
river trip گردش رودخانه ای
head stream سرچشمه رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
euphrates رودخانه فرات
by water از راه رودخانه
conferva علف رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
stream رودخانه ابراهه
headwater بالادست رودخانه
river trip مسافرت رودخانه ای
water system رودخانه و شعبات ان
potamology مبحث رودخانه ها
the karoon river رودخانه کارون
river line خط ساحل رودخانه
ostiary دهانه رودخانه
levee کناره رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
river mouth دهانه رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
riverbed بستر رودخانه
riverine سواحل رودخانه
riverward بطرف رودخانه
stethe ساحل رودخانه
the river karoon رودخانه کارون
riparian ساحل رودخانه زی
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
bight پیچ رودخانه
low water فروکش اب رودخانه
river bed بستر رودخانه
river beds بستر رودخانه
river bank ساحل رودخانه
alpheus رب النوع رودخانه
river banks ساحل رودخانه
upstream بالای رودخانه
strand لایه رودخانه
strands لایه رودخانه
an open river رودخانه باز
streamed رودخانه ابراهه
streams رودخانه ابراهه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
keelboatman کرجی بان رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
interamnian واقع در میان دو رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
spanned پل زدن روی رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
upstream بالادست جریان رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
sluggish stream رودخانه با جریان کند
spans پل زدن روی رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
chute شیب تند رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
head water بالای رودخانه بالارود
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
strath بستر پهن مسیر رودخانه
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com