Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
irrigative
ابیاری کننده
Other Matches
irrigation
ابیاری
irrigable
قابل ابیاری
sprinkler irrigation
ابیاری بارانی
water system
سیستم ابیاری
sewage irrigation
ابیاری فاضلاب
catch feeder
جوی ابیاری
irrigate
ابیاری کردن
irrigation channel
کانال ابیاری
irrigation consumption
مصرف ابیاری
irrigation system
شبکه ابیاری
irrigational
وابسته به ابیاری
irrigational schemes
طرحهای ابیاری
kharif irrigation
ابیاری تابستانه
over irrigation
فزون ابیاری
overirrigation
ابیاری اضافی
systematic irrigation
ابیاری منظم
border ditch irrigation
ابیاری نواری
irrigating
ابیاری کردن
border check irrigation
ابیاری نواری
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
surface irrigation
ابیاری سطحی
irrigates
ابیاری کردن
subbing
ابیاری زیرزمینی
irrigated
ابیاری کردن
acequia
نهر ابیاری
over irrigation
ابیاری بیش ازحد
streams
جریان اب ابیاری جویبار
ideal irrigation interval
فاصله مطلوب ابیاری
streamed
جریان اب ابیاری جویبار
stream
جریان اب ابیاری جویبار
irrigable area
زمین قابل ابیاری
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
tank irrigation
شبکه ابیاری با مخازن کوچک
aeration irrigation
ابیاری برای تهویه خاک
irrigationist
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutative
رد کننده
jaberer
پچ پچ کننده
refutatory
رد کننده
refuser
رد کننده
fizzy
کف کننده
ear-splitting
کر کننده
renunciant
رد کننده
skittish
رم کننده
thinner
کم کننده
crusher
له کننده
renunciant
کننده
repudiationist
رد کننده
solvent
اب کننده
mitigative
کم کننده
deflective
کج کننده
syncopator
غش کننده
fluxing oil
اب کننده
hoppers
لی لی کننده
hopper
لی لی کننده
abjurer or abjuror
کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
prattfall
پچ پچ کننده
trackers
پی کننده
prater
پچ پچ کننده
mitigatory
کم کننده
puffer
پف کننده
mauler
له کننده
fillet
پر کننده
doers
کننده
catterer
پچ پچ کننده
crepitant
خش خش کننده
deletive
حک کننده
solvents
اب کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
benders
خم کننده
bender
خم کننده
bandwidth
یچ کننده
doer
کننده
bidder
کننده
solver
حل کننده
bidders
کننده
swooner
غش کننده
attacking
تک کننده
fillers
پر کننده
whisperer
پچ پچ کننده
spurner
رد کننده
filler
پر کننده
surfy
کف کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com