English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
Other Matches
grouting تزریق دوغاب سیمان
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
polder زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
grout دوغاب سیمان ریختن دوغاب سیمان
slush دوغاب
slurry دوغاب
slime دوغاب
grout دوغاب
emulsions دوغاب
whitewash دوغاب
emulsioned دوغاب
emulsioning دوغاب
emulsion دوغاب
grout دوغاب سیمان
grout دوغاب ریختن
bitumen emulsion دوغاب قیر
milk of lime دوغاب اهک
slush با دوغاب پرکردن
grouting دوغاب ریزی
cement grout دوغاب سیمان
whitewash دوغاب اهک
neater دوغاب سیمان
lime wash دوغاب اهک
grout دوغاب تفاله
neat دوغاب سیمان
neatest دوغاب سیمان
cream of lime دوغاب اهک غلیظ
cement paint اندود کردن با دوغاب سیمان
grout بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
sprayed تزریق
mud injection تزریق گل
intinction تزریق
shots تزریق
sprays تزریق
infusions تزریق
shot تزریق
injections تزریق ها
low level injection تزریق کم
infusion تزریق
mud grouting تزریق گل
injection تزریق
jab [colloquial] تزریق
injective function تزریق
jab [British] [colloquial] تزریق
transfusion تزریق
spraying تزریق
spray تزریق
transfusions تزریق
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
injection of money تزریق پول
spraying تزریق کردن
immit تزریق کردن
injection capacity فرفیت تزریق
injector تزریق کننده
injection efficiency بازده تزریق
injection point نقطه تزریق
injection grid شبکه تزریق
spray تزریق کردن
injection level سطح تزریق
sprayed تزریق کردن
grout hole سوراخ تزریق
sprays تزریق کردن
grouting gallery دالان تزریق
gas injection تزریق بنزین
fule injection تزریق سوخت
grout curtain پرده تزریق
grouting galleries مجاری تزریق
vaccinophobia تزریق هراسی
grout hole چاه تزریق
drilled grout hole چاه تزریق
drilled grout hole سوراخ تزریق
gun دستگاه تزریق
guns دستگاه تزریق
injector الت تزریق
injecting تزریق کردن
spartter تزریق کننده
spartter loss تلف تزریق
injected تزریق کردن
chemical injection تزریق شیمیایی
syringes تزریق کردن
pilot injection تزریق مقدماتی
chemical consolidation تزریق شیمیایی
cement grouting تزریق سیمان
metal spraying تزریق فلزی
injects تزریق کردن
perfusion تزریق وریدی
syringe تزریق کردن
spary gun پیستوله تزریق
spary gun تلمبه تزریق
blanket grouting تزریق سطحی
intake well چاه تزریق
inspirator تزریق کننده
blast injection engine موتور تزریق دم
perfuse تزریق کردن
chemical grouting تزریق شیمیایی
clay grouting تزریق خاک رس
inject تزریق کردن
injector valve سوپاپ تزریق
grouted alluvium ابرفت تزریق شده
hypodermic تزریق زیر جلدی
injection داروی تزریق کردنی
injector pump پمپ تزریق سوخت
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
needled با سوزن تزریق کردن
needles با سوزن تزریق کردن
needling با سوزن تزریق کردن
gas injection method روش تزریق گاز
grease injector تزریق کننده گریس
needle با سوزن تزریق کردن
flame spray تزریق کردن شعلهای
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
hypodermics تزریق زیر جلدی
transfusion رسوخ تزریق خون
jetting tube لوله تزریق در حفاری
hypo تزریق زیر جلدی
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
injection timing تنظیم مقدار تزریق
iodize یود تزریق کردن
concrete gun دستگاه تزریق بتن
transfusions رسوخ تزریق خون
metal spray gun تلمبه تزریق فلز
transfusible قابل تزریق در جسم دیگری
hypo سوزن تزریق زیر جلدی
throwin در دنده انداختن تزریق کردن
transfuse رسوخ یافتن در تزریق کردن در
transfusable قابل تزریق در جسم دیگری
blast furnace gun وسیله تزریق کوره بلند
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
mainlining مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
wet take off برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
mainlines مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
low level injection efficiency ضریب بهره تزریق در سطح پایین
shoot up <idiom> مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainline مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hypodermic سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hyodermic needle سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
hypodermics سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
injector وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification طبقه بندی رده بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
emulsion injection تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
contra injection تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
wet rating توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
grout curtain لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
slow pill ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
alumetize الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
thruogh the a of بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
by بوسیله
perprep بوسیله
at the hand of بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
of بوسیله
whereby که بوسیله ان
with بوسیله
per بوسیله
via بوسیله
by dint of بوسیله
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
by wire بوسیله تلگراف
by the f. بوسیله لمس
hydromancy تفال بوسیله اب
electrically بوسیله برق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com