Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
make up feed	اب مصرفی دیگ بخار ناو
Other Matches
sumptuary law	قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property	کالای مصرفی اماد مصرفی
maximal oxygen consumption per minute	حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power	بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
precipitation of moisture	انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
inputted	مصرفی
disposability	مصرفی
disutility	بی مصرفی
input	مصرفی
needlessness	بی مصرفی
coloring agent	رنگ مصرفی
consumer goods	کالاهای مصرفی
autoconsumption	خود مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods .	کالاهای مصرفی
affluent society	جامعه مصرفی
commodities	کالای مصرفی
commodity	کالای مصرفی
consumable	ماده مصرفی
consumer goods	اشیاء مصرفی
consumer goods	کالای مصرفی
consumable stock	موجودی مصرفی
consumer industries	صنایع مصرفی
nonexpendable	غیر مصرفی
consumer's goods	کالای مصرفی
consumption credit	اعتبار مصرفی
consumption expenditures	هزینههای مصرفی
consumption goods	کالاهای مصرفی
consumption lending	وام مصرفی
expendable items	اقلام مصرفی
consumption diseconomies	زیانهای مصرفی
consumables	کالاهای مصرفی
expendable supplies	کالاهای مصرفی
consumer capital	سرمایه مصرفی
There is no market for it in Iran .	درایران مصرفی ندارد
expendable items	اقلام مصرفی شدنی
exposure dose	مقدار دوز مصرفی
commodity market	بازار کالای مصرفی
maxvo	بیشینه اکسیژن مصرفی
nondurable consumer goods	کالاهای مصرفی بی دوام
consumption economies	صرفه جوئیهای مصرفی
commodity command	یکان امادکالاهای مصرفی
consumer durable goods	کالاهای مصرفی بادوام
consumer nondurables	کالاهای مصرفی بی دوام
maxvo	حداکثر اکسیژن مصرفی
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
bar stock	ماده اولیه مصرفی
consumer durables	کالاهای مصرفی پر دوام
consumer price index	شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer credit	اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
index of consumer prices	شاخص قیمت کالاهای مصرفی
names	کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
name	کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
consumable	اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
steam iron	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
conspicuious consumption	مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
real balance effect	اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
algorithm	قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
commodity groups	گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
algorithms	قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
transubstantiation	اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
engels law	ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
auto	توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
autos	توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
aqueous vapor	بخار اب
vapo	بخار
vapor	بخار
reek	بخار
halitus	بخار
vapour	بخار
brume	بخار
vapour	بخار اب
miasma	بخار بد بو
miasmas	بخار بد بو
reeks	بخار
reeking	بخار
reeked	بخار
gas	بخار
haze	بخار
steams	بخار اب
steams	بخار
gassed	بخار
gases	بخار
fume	بخار
fumed	بخار
fumes	بخار
water vapor	بخار اب
gasses	بخار
fuming	بخار
steam	بخار
steamed	بخار اب
vaporific	بخار زا
vaporer	بخار زا
steamed	بخار
steam	بخار اب
steaming	بخار
steaming	بخار اب
vaporific	بخار شو
steam whistle	سوت بخار
exhaust steam	بخار خروجی
pet cock	شیر بخار
flue boiler	دیگ بخار
flue dust	بخار گاز
furnace dust	بخار کوره
gas tank	بخار بنزین
gasiform	بخار مانند
gland steam	بخار دورزبانه
horse power	اسب بخار
live steam	بخار زنده
fumatorium	اطاق بخار
steam trap	تله بخار
vapor pressure	فشار بخار
vaporing	بخار دادن
steam hammer	چکش بخار
steam generator	دیگ بخار
vaporimeter	بخار سنج
vaporizable	بخار شدنی
steam gauge	بخار سنج
steam gas	بخار دواتشه
vaporizer	بخار کننده
steam fog	مه حاصل از بخار اب
vaporizer	مولدهای بخار
steam ship	کشتی بخار
steam turbine	توربین بخار
steam valve	دریچه بخار
vapor trail	لولههای بخار
vaporable	بخار شدنی
vaporarium	حمام بخار
vapour bath	حمام بخار
sweating bath	حمام بخار
superheated steam	بخار داغ
vaporer	بخار دار
sudatorium	حمام بخار
stream turbine	توربین بخار
steamship	کشتی بخار
steamboat	کشتی بخار
steam engine	ماشین بخار
vaporous	بخار دار
vapory	بخار مانند
vapory	شبیه بخار
mofette	بخار بدبو
vapour pressure	فشار بخار اب
mercury vaper	بخار جیوه
volatilize	بخار شدن
HP	اسب بخار
vapory	بخار وار
vaporous	مانند بخار
pulsimeter	تلمبه بخار
steam engine	موتور بخار
steam stripping	تقطیر با بخار اب
steam distillation	تقطیر با بخار اب
steam boiler	دیگ بخار
steam boat	کشتی بخار
steam boat	کرجی بخار
steam bath	حمام بخار
saturated body	بخار مشبع
pulsometer	تلمبه بخار
vaporization	تبدیل به بخار
vaporising	بخار شدن
vaporize	بخار شدن
vaporized	بخار شدن
vaporizes	بخار شدن
vaporizing	بخار شدن
boiler	دیگ بخار
steamy	پر حرارت پر بخار
steamy	شبیه بخار
steamiest	پر حرارت پر بخار
steamiest	شبیه بخار
steamier	پر حرارت پر بخار
boiler	مولد بخار
steamier	شبیه بخار
fuming	دود بخار
vaporises	بخار شدن
vaporization	بخار سازی
steamers	کشتی بخار
steamer	ماشین بخار
steamer	کشتی بخار
reek	بخار دهان
reeked	بخار دهان
boilers	دیگ بخار
reeking	بخار دهان
reeks	بخار دهان
boilers	مولد بخار
vaporised	بخار شدن
fuming	بخار شدن
fumed	دود بخار
fume	بخار شدن
bucket of steam	سطل بخار
flues	لوله بخار
Turkish bath	گرمابه بخار
hooter	سوت بخار
vapory	بخار الود
steamed	بخار کردن
Turkish baths	گرمابه بخار
engine	ماشین بخار
flue	لوله بخار
steamers	ماشین بخار
horsepower	اسب بخار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com