English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
actual water income اب ورودی موثر
Search result with all words
effective input فرفیت موثر ورودی
effective input admittance گذرایی موثر ورودی
effective input impedance ناگذرایی موثر ورودی
input conductance مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
Other Matches
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
inputted 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chains فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
input توان ورودی ورودی
inputted توان ورودی ورودی
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
weighty موثر
forceful موثر
fruitier موثر
weightier موثر
impressive موثر
fruity موثر
affective موثر
operant موثر
weightiest موثر
efficient موثر
feckful موثر
effective موثر
punchier موثر
affecting موثر
operational موثر
drastically موثر
drastic موثر
perficient موثر
touching موثر
telling موثر
forcible موثر
climacteric <adj.> موثر
fruitiest موثر
pivotal موثر
active موثر
punchiest موثر
punchy موثر
live موثر
lived موثر
efficacious موثر
pithy موثر
moving موثر
effectual موثر
effective diameter قطر موثر
effective power توان موثر
inoperative غیر موثر
effective porosity تخلخل موثر
effective pressure فشار موثر
sovereign عالی و موثر
strikingly موثر گیرنده
sovereigns عالی و موثر
effective value جریان موثر
effective power قدرت موثر
effective damage خسارت موثر
effective demand تقاضای موثر
effective field میدان موثر
effective pitch گام موثر
effective force نیروی موثر
effective output خروجی موثر
effective output بازداده موثر
effective output دبی موثر
striking موثر گیرنده
effective damage ضایعات موثر
effective current جریان موثر
active component مولفه موثر
active current شدت موثر
active element مولفه موثر
active plate صفحه موثر
ineffective غیر موثر
forcefully بطور موثر
movingly بطور موثر
impressively بطور موثر
affectingly بطور موثر
clear span دهانه موثر
an active remedy چاره موثر
active material ماده موثر
actual output دبی موثر
jessy آدم نا موثر
effective address نشانی موثر
effective collision برخورد موثر
sledgehammer ضربت موثر
effective charge بار موثر
pathetically بطور موثر
sledgehammers ضربت موثر
prospective موثر دراینده
driving موثر رانندگی
sensational احساساتی موثر
sensationally احساساتی موثر
pathetic موثر احساساتی
effective capacity فرفیت موثر
effective area سطح موثر
effective address آدرس موثر
active power توان موثر
effective radius شعاع موثر
potently بطورکلی یا موثر
effective عامل موثر
sissy آدم نا موثر
weakling آدم نا موثر
namby-pamby آدم نا موثر
mollycoddle آدم نا موثر
milquetoast آدم نا موثر
effective width عرض موثر
weed آدم نا موثر
effective treatment تسویه موثر
effective time مدت موثر
wet آدم نا موثر
cissy آدم نا موثر
effective time زمان موثر
wuss(y) آدم نا موثر
softie/softy آدم نا موثر
wimp آدم نا موثر
penetratingly بطور موثر
noneffective غیر موثر
real power توان موثر
net head ارتفاع موثر
stunt advertising تبلیغ موثر
useful voltage ولتاژ موثر
working angle زاویه موثر
live data داده موثر
work out <idiom> موثر بودن
wattful current جریان موثر
impressiveness موثر بودن
impressed voltage ولتاژ موثر
jessie آدم نا موثر
weenie [Am E] آدم نا موثر
effective rainfall بارندگی موثر
effective size اندازه موثر
effective shear برش موثر
effective span دهانه موثر
whiner آدم نا موثر
press عامل موثر
moanbag آدم نا موثر
presses عامل موثر
effective range برد موثر
effective temperature دمای موثر
adequate موثر بودن
pantywaist [Am En] آدم نا موثر
effective throat گلوگاه موثر
effective stress تنش موثر
pussy [Am E] آدم نا موثر
effective stimulus محرک موثر
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
worked موثر واقع شدن
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
efective موثر قابل اجرا
ineffectually بطور غیر موثر
work موثر واقع شدن
effective interest rate نرخ بهره موثر
active earth pressure رانش موثر خاک
rough and ready <idiom> زبروخشن ولی موثر
efficaciously بطور نافع و موثر
effectually بطور نافع و موثر
effectively بطور موثر یا کارگر
rate of yield نرخ بهره موثر
effective pattern منطقه اثر موثر
effective thickness of a wall ضخامت موثر دیوار
effective through put توان عملیاتی موثر
operative قابل استفاده موثر
operatives قابل استفاده موثر
effective unit weight وزن مخصوص موثر
effective wind مولفه باد موثر
fire for effect مرحله تیر موثر
gonadotrophic موثر درغده جنسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com