English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
English Persian
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Other Matches
camera [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camara [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
bell-chamber [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
Do you have a room with a better view? آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
Could you reserve a room for me? آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
air-conditioned اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
coffees قهوه
coffee قهوه
coffeebean بن قهوه
Brown قهوه ای
coffee berry بن قهوه
teahouse قهوه خانه
coffee pots قوری قهوه
coffee pots قهوه ساز
coffee pots کتری قهوه
coffee pots قهوه جوش
coffee mills قهوه خرد کن
tea tray سینی قهوه
white coffee قهوه با شیر
iced coffee قهوه سرد
coffee and milk قهوه و شیر
coffee and milk شیر قهوه
black coffee قهوه سیاه
tea house قهوه خانه
coffee درخت قهوه
coffeepot قهوه ریز
coffee house قهوه خانه
coffee roaster قهوه بوده
coffeepot قهوه جوش
percolator قهوه جوش
percolators قهوه جوش
coffees درخت قهوه
coffeebean حبه قهوه
coffee shop قهوه خانه
coffee grounds تفاله قهوه
coffee tree درخت قهوه
mocha قهوه مکا
black coffee قهوه تلخ
black coffee قهوه بی شیر
coffeebean دانه قهوه
coffeehouse قهوه خانه
coffee berry دانه قهوه
coffee roaster اسباب بودادن قهوه
sepia رنگ قرمز قهوه ای
tea shops نهارخوری قهوه خانه
dark brown رنگ قهوه ای تیره
tea shop نهارخوری قهوه خانه
suntans قهوه مایل بسرخ
demitasse فنجان قهوه خوری
durian درخت قهوه سودانی
Sienna <adj.> <noun> رنگ قهوه ای سوخته
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
umber قهوه ای مایل به زرد
suntan قهوه مایل بسرخ
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
black coffee قهوه بدون شیر
decaffeined coffee قهوه بدون کافئین
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
kolanut مغز تلخ قهوه سودانی
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
espresso نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
This tie tones in with a brown jacket(coat). این کروات با کت قهوه ای جور می آید
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
estaminet قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
kola مغز قهوه سودانی درخت کولا
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
The coffee is piping hot. این قهوه خیلی داغ است
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com